چه خوردی که گشتی چنین ارغوان رخ
بگوتا کنیم ارغوانی از آن رخ
چو قد و رخت سرو ومه بود بودی
گر این را چنین زلف و آنرا چنان رخ
شفق لاله گون گشته از عکس رویت
مگر دوش کردی سوی آسمان رخ
شود باغ خرم تر از نوبهاران
به باغ ار گشانی به فصل خزان رخ
ز دیدار خود تا دهی قوت جان ها
چو یوسف نشان ده به پیر وجوان رخ
به شطرنج عشق تو شه مات گردد
برش باز کن از پی امتحان رخ
کنی دلبری چون پری زآنکه هر دم
بری هی دل از ما کنی هی نهان رخ
شد اقبال اوهمچو من از بلندی
تورا هر که سائیده بر آستان رخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.