نگه ز روی تو تا کامیاب میگردد
تحیر آینهٔ آفتاب میگردد
زگرمجوشی لعلت بهکسوت تبخال
حباب بر لب ساغرکباب میگردد
چه نشئه بود ندانم به ساغر طلبت
که هوشیاری و مستی خراب میگردد
نگاه من بهگل عارض عرقناکت
شناوریست که بر روی آب میگردد
فروغ بزم بهار انچه دیدهای امروز
همین گل است که فردا گلاب میگردد
بگیر راه جنون بگذر از عمارت هوش
که این بنا به نگاهی خراب میگردد
به فهم نسخهٔ هستی چرا نه نازکنیم
که نقطهٔ شک ما انتخاب میگردد
چو عمر اگر بشوی همعنان خودداری
قدم به هرچه گذاری رکاب میگردد
کمند گردن آرام نارساییهاست
شکسته بالی نظّاره خواب میگردد
غرور طاقت ما با شکست نزدیک است
دمیکه قطره ببالد حباب میگردد
ز عافیت گره اعتبار خویشتنیم
چو نقطه بگذرد از خود کتاب میگردد
به عالمیکهگلت مست جلوهپیماییست
گشودن مژه جام شراب میگردد
ز سیل کاری اشک ندامتم درباب
که آرزو چقدر بی تو آب میگردد
نفس به سینهٔ بیدل ز شعلهٔ شوقت
چو دود در قفس پیچ و تاب میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و حسرتهای عاشقانه میپردازد. شاعر از تأثیر عشق و زیبایی معشوق بر حالت روحی و جسمی خود سخن میگوید. او به صورت خیالی و شاعرانه توصیف میکند که چگونه نگاه و وجود محبوب باعث سرمستی و مستی او میشود و چگونه زندگی و وجود انسان در لحظههای عاشقانه با تغییرات و تحولات پرمعنا روبروست.
شاعر در این تجربهها، از جنون و دیوانگی سخن میگوید و به لزوم رهایی از عقل و تفکر، به خاطر لذتهای عاشقانه تأکید دارد. او به تضادهای زندگی و عشق و همچنین fragility آنها اشاره میکند؛ از جمله اینکه چگونه زیباییها میتوانند به زودی از دست بروند. غم و ندامت نیز در اشعار او مشهود است، چرا که حسرت بر آرزوها و عشقهای ناتمام خود را به تصویر میکشد.
در نهایت، شاعر به تأثیر عواطف و عشق بر زندگی اشاره میکند و چگونه این احساسات میتوانند در عرصههای مختلف زندگی، از راستی و صداقت تا خواب و آرزوها، تأثیرگذار باشند.
هوش مصنوعی: به خاطر نگاه تو، موفقیت به دست میآید و حیرت آینه مانند تابش آفتاب میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر گرمای وجودت، زیبایی تو مانند یک تبخال در کنار لب ظرف نوشیدنی میدرخشد و تو را به محفل شادمانی دعوت میکند.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه حالتی است زمانی که به دنبال تو هستم، زیرا در این حالت نه کاملاً هوشیارم و نه کاملاً مست؛ همگی در هم ریخته و خراب شدهاند.
هوش مصنوعی: نگاه من به چهرهی زیبایت مانند قطرهای است که روی آب شناور میخواهد بماند و به آرامی حرکت میکند.
هوش مصنوعی: این گل زیبا که امروز در بزم بهار میدرخشد، فردا به عطر گلاب تبدیل خواهد شد.
هوش مصنوعی: مسیر دیوانگی را در پیش بگیر و از ساختمان عقل دور شو، زیرا این بنا با یک نگاه نابود میشود.
هوش مصنوعی: چرا به درک حقیقت وجودی خود ننازیم، در حالی که نقطهی تردید و شک ما همین انتخابهای ما را شکل میدهند؟
هوش مصنوعی: اگرچه زمان و عمر به سرعت میگذرد و ممکن است تلاش کنی خود را از آن دور نگهداری، اما هر قدمی که برداری همیشه با یاد گذشته همراه خواهد بود.
هوش مصنوعی: کمند گردن، نمادی از آرامش و نارساییهای زندگی است. در این حال، پرندهای که بالهایش شکستهاند، در حال نظارهگر خواب و آرامش است. این تصویر نشاندهنده تضاد بین زیبایی و نقص، و همچنین آرامشی است که در دل مشکلات وجود دارد.
هوش مصنوعی: غرور ما تحمل چندانی ندارد و به زودی با کوچکتری شکست به هم میریزد. مانند حبابی که به محض اینکه قطرهای در آن ریخته شود، میترکد.
هوش مصنوعی: ما در شرایط آرامش و امنیت به اعتبار و ارزش خود توجه داریم، اما اگر لحظهای از خود جدا شویم و فراتر از خود برویم، آنگاه این اعتبار به یک داستان تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: در دنیایی که عشق و زیبایی به اوج خود رسیده است، وقتی به چشمانت نگاهی میاندازم، گویی در حال نوشیدن شرابی نرم و دلنشین هستم.
هوش مصنوعی: اشکهای من باعث شده که به خودم بیایم و بفهمم که بدون تو، تمام آرزوهایم چه بیمعنا و بیثمرند.
هوش مصنوعی: نفس بیدل، از شدت عشق و شوق، مانند دودی که در قفس بههم میپیچد، در سینهاش به تلاطم و جنبش در میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز جام عشق تو عقلم خراب می گردد
ز تاب مهر تو جانم کباب می گردد
مرا دلیست که دائم بیاد لعل لبت
بگرد ساقی و جام شراب می گردد
هلاک خود بدعا خواستم ولی چکنم
[...]
ز چهره تو نظرها پرآب میگردد
ز آتش تو جگرها کباب میگردد
اگر به لب ز سر شیشه پنبه برداری
ز یک پیاله دو عالم خراب میگردد
ز دیده تو شود خیره، چشم گستاخی
[...]
ز تاب روی تو اشکم گلاب میگردد
نظارهام عرق آفتاب میگردد
گلی در دیده دارم کز نگاهی آب میگردد
دلی در سینه دارم کز غمی خوناب میگردد
نمیدانم دلش سنگ است یا موم اینقدر دانم
[...]
چو زلف بر مه رویش نقاب میگردد
نهان به زیر سحاب آفتاب میگردد
چنان ز شرم تو هر روز خوی فشاند مهر
که شام غرقهٔ دریای آب میگردد
دلم به کوی تو دایم به جستجوی وفاست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.