تو ازآن خلوت یکتا چه خبر خواهی داشت
گر شوی حلقهکه چشم آنسوی در خواهی داشت
زبن شبستان هوس عشوه چه خواهی خوردن
شمعسانگل به سر از باغ سحر خواهی داشت
یک عرقوارگر از شرم طلب آب شوی
تا ابد درگره قطرهگهر خواهی داشت
شب وصل استکنون دامن او محکمدار
پاس ناموس ادب وقت دگرخواهی داشت
تهمت نام تجرد به مسیحا ستم است
میخلی در دل خود سوزن اگر خواهی داشت
یک حلب شیشهگر از هر قدمت میجوشد
خاطرآبله در سیر و سفر خواهی داشت
گر بسوزی ورقنه فلک ازآتش عشق
یادگار من و دل یک دو شرر خواهی داشت
بیدل این بار امانت به زمین سود سرت
تاکجاجامهٔمعشوق بهبر خواهیداشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.