ستم است اگر هوست کشد که بهسیر سرو و سمن درآ
تو ز غنچه کم ندمیدهای، در دل گشا به چمن درآ
پی نافههای رمیدهبو، مپسند زحمت جستجو
به خیال حلقهٔ زلف او گرهی خور و به ختن درآ
نفست اگر نه فسون دمد به تعلق هوس جسد
زه دامن توکه میکشد که در این رباط کهن درآ
هوس تو نیک و بد تو شد، نفس تو دام و دد تو شد
که به این جنون بلد تو شد که به عالم تو و من درآ
غم انتظار تو بردهام به ره خیال تو مردهام
قدمی به پرسش من گشا نفسی چو جان به بدن درآ
چو هوا ز هستی مبهمی به تأملی زدهام خمی
گره حقیقت شبنمی بشکاف و در دل من درآ
نه هوای اوج و نه پستیات نه خروش هوش و نه مستیت
چو سحر چه حاصل هستیات نفسی شو و به سخن درآ
چه کشی ز کوشش عاریت الم شهادت بیدیت
به بهشت عالم عافیت در جستجو بشکن درآ
به کدام آینه مایلی که ز فرصت این همه غافلی
تو نگاه دیدهٔ بسملی مژه واکن و به کفن درآ
ز سروش محفل کبریا همه وقت میرسد این ندا
که به خلوت ادب و وفا ز در برون نشدن درآ
بدرآی بیدل ازین قفس اگر آن طرف کشدت هوس
تو به غربت آنهمه خوش نهای که بگویمت به وطن درآ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تمایل و هوس عشق اشاره میکند و از معشوق میخواهد که به دنیای طبیعت و زیباییهای آن بپیوندد. او به جستجوی حقیقت، عشق و وجود واقعی دعوت میکند و از حالت سرگشتگی و انتظار رنج میبرد. شاعر از محبوب میخواهد که به او نزدیک شود و در عین حال، به تردیدها و مشکلاتی که هوس و عشق ایجاد کردهاند، اشاره میکند. او از مخاطب میخواهد تا از قفس وجود خود رها شده و به دنیای واقعی و محبت بپیوندد و سرانجام به غربت اشاره کرده، اما امیدوار است که معشوق به او ملحق شود و به سرزمین عشق و آرامش بیاید.
هوش مصنوعی: اگر عشق تو باعث برانگیختن افکارم شود، پس چرا به گلستان نیایی و از زیباییهای طبیعت بهرهمند نشوی؟ تو هنوز جوانی و از غنچه کمتر شکفتهای، پس بگذار دلت در همراهی با طبیعت آزاد شود.
هوش مصنوعی: به خاطر عطر دلآویز و گریزپای او، زحمت جستجوی حلقهٔ زلفش را نکش. بهتر است به ختن بروی و از آنجا بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: اگر نفس تو نتواند جاذبه عشق و جذابیت را به وجود آورد، پس چه کسی است که این جسد این جهان را از دامن تو به سوی خود جذب کند؟ تو که در این مکان قدیمی هستی، بیا و وارد شو.
هوش مصنوعی: میل و خواستهی تو خوب و بد را به وجود آورده است؛ نفس تو تبدیل به دام و حیوان درندهای شده است. این جنون تو باعث شده که ما به دنیای تو و من وارد شویم.
هوش مصنوعی: غم انتظار تو را در دل دارم و خیال تو من را به حالت مرگ کشانده است. خواهش میکنم قدمی بردار و به پرسش من پاسخ بده؛ تو همانند روحی هستی که به جسم جان میبخشد.
هوش مصنوعی: به خاطر وجود شرایط نامشخص و گیجکننده، مدتی است که در حال تفکر هستم. به من کمک کن تا رازهای پنهان درونم را کشف کنم و به عمق وجودم نفوذ کنی.
هوش مصنوعی: نه به اوج بلندی فکر کن و نه به پستی و پایینآمدن، نه به هوش و ذکاوت خود غره باش و نه به مستی و خوشیات. همچون صبح که نویدبخش روز جدید است، بودن تو چه فایدهای دارد؟ زودتر نفس عمیق بکش و به صحبت و گفتگو مشغول شو.
هوش مصنوعی: به خاطر تلاشهای بیثمر و تلاشهای واهی، عذاب و رنج میکشی، در حالی که به دنبال بهشت آرامش هستی. باید با شجاعت اقدام کنی و به آنچه میخواهی دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: به کدام آینه علاقهمندی که در این فرصت، اینقدر غافل هستی؟ چشمهایت را باز کن و به دور و برت نگاه کن، به حقیقتی که در انتظار توست، توجه کن.
هوش مصنوعی: از نداهای آسمانی معنای بزرگ و مقدس به ما میرسد که در فضای خصوصی و با احترام و وفاداری، نباید از جایی که هستیم خارج شویم.
هوش مصنوعی: اگر توانستی از این قفس بیرون بیایی، برو و به غربت فکر کن. اما بدان که آنجا هم آنقدر خوشحال نخواهی بود که به من بگویی به وطن برگردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.