نه دیر مانع و نیکعبه حایل افتادست
ره خیال تو در عالم دل افتادست
فسون عشق به جام نیاز، ناز چه ریخت
که حسن سرکش و آیینه غافل افتادست
حساب سایه و خورشید تا ابد باقیست
ادبپرستی و دیدار مشکل افتادست
چه وانمایدم این هستی عدم تمثال
ندیدن آینهای در مقابل افتادست
در آن مقام که عدل کرم به عرض آید
بریدنیست زبانی که سایل افتادست
ترددی که در او مزد راحت است کجاست
نفس در آتش پرواز بسمل افتادست
ز بس غبار که دارد طبیعت امکان
سفینه در دل دریا به ساحل افتادست
بلای کج رویات را کسی چه چاره کند
که هرزهگردی و رختت به منزل افتادست
چگونه حسن به صد رنگ جلوه نفروشد
که جای آینه در دست او دل افتادست
به آن بضاعت عجزم که گاه بسمل من
به جای خون عرق از تیغ قاتل افتادست
به کلفت دل مأیوس من که پردازد
هزار آینه زین رنگ درگل افتادست
کدام ناله، چه دل، بیدل آن قدر دانم
که حیرتی به خیالی مقابل افتادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی موضوعاتی همچون عشق، حقیقت، و جستجوی معانی عمیق در زندگی میپردازد. شاعر احساسات عمیق خود را دربارهٔ معشوق و چالشهای عشق بیان میکند، از جمله دشواریهای دیدار و عدم درک متقابل. همچنین، شاعر به تضاد بین واقعیت و خیال اشاره کرده و از احساس یأس و ناامیدی ناشی از عدم موفقیت در رسیدن به عشق واقعی سخن میگوید. این شعر به شکلی نمادین رابطهٔ انسان با عشق و حقیقت را تصویر میکند و به پرسشهایی دربارهٔ معنای زندگی و وجود میپردازد.
هوش مصنوعی: نه دیر و نه کعبه، هیچ مانع و حائلی نتوانسته است که خیال تو را از ورود به دلم باز دارد.
هوش مصنوعی: ساحران عشق با جام نیاز جادو کردند، ناز و عشوهای که میرویی کردهاند باعث شده تا زیبایی سرکش و آینه غافل در هم بیافتد.
هوش مصنوعی: محاسبه و سنجش رابطه سایه و خورشید تا همیشه باقی خواهد ماند، اما احترام به ادب و دیدار دشوار شده است.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم این وجود را به نمایش بگذارم، در حالی که نمیتوانم عدم را به تصویر بکشم؟ مثل این است که آینهای در مقابل من باشد و من نتوانم خودم را در آن ببینم.
هوش مصنوعی: در آن شرایطی که عدالت و مهربانی در کلام مطرح میشود، زبانی که سؤال میکند و درخواست دارد، دیگر جایی برای پرحرفی ندارد.
هوش مصنوعی: جایی که در آن آرامش و پاداش وجود دارد کجاست؟ نفس در آتش در حال پرواز است و همچون پرندهای زخمی به زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: به خاطر غبار فراوانی که طبیعت داراست، کشتی درون دریا به ساحل افتاده است.
هوش مصنوعی: مشکل کج رفتاریت را چه کسی میتواند حل کند وقتی که شهوترانی و لباست در خانهات خود را نشان داده است؟
هوش مصنوعی: چطور ممکن است زیبایی حسن به صد رنگ و شکل مختلف عرضه نشود، در حالی که دل هر کسی که او را میبیند همچون آینهای در دستان او قرار گرفته است؟
هوش مصنوعی: من به خاطر ناتوانیام، گاهی اوقات به جای خون، عرق میریزم که به مانند زخمی از تیغ دشمن بر من افتاده است.
هوش مصنوعی: دل مأیوس و ناامید من به خاطر تلخیهایش، همچون آینهای است که هزاران رنگ را به خود میبیند؛ اما این زیباییها زیر و رو شده و در خاک و گل فرورفتهاند.
هوش مصنوعی: بیدل میگوید: نالهای که سر میزنم و دلتنگیام را احساس میکنم، آنقدر میشناسم که در خیالانگیزی حیرتآور، چیزی را جلوی خود میبینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سخن چه حاجت اگر دل مقابل افتادست
زبان چه کار کند کار بادل افتادست
دلا، تغافل او التفات پنهان است
مگو که یار زحال تو غافل افتادست
من از محیط محبت همین نشان دیدم
[...]
تو را به کعبه مرا کار با دل افتادست
به کعبه بتکده من مقابل افتادست
صدای بی جرس ار بشنوی غریب مدان
که روح ماست به دنبال محمل افتادست
سپند طالع من حرز ان یکاد کنید
[...]
مرا به آبلهٔ پا چه مشکل افتادست
که تا قدم زدهام پای بر دل افتادست
به قدر سعی دراز است راه مقصد ما
وگرنه در قدم عجز منزل افتادست
نفس نمانده و من میکشم کدورت جسم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.