خدا چو شمع دهد جرأت آب دیدهٔ ما را
که افکند ته پاگردنکشیدهٔ ما را
شهید تیغ تغافل بر آستانکه نالد
تظلمیست چو اشک از نظر چکیدهٔ ما را
چه دشت و در که نکردیم قطع درپی فرصت
کسی نداد سراغ آهوی رمیدهٔ ما را
نداشتیم به وهم آنقدر دماغ تپیدن
به باد داد نفس خاک آرمیدهٔ ما را
به انفعال رسیدیم از فسون تعلق
به رخ فکند حیا دامن نچیدهٔ ما را
مگر به محکمهٔ دل یقین شود حق و باطل
گواه کیست حدیث ز خود شنیدهٔ ما را
نبرد همّت کس از تلاش گوی تسلی
بیفکنید در تن ره سر بریدهٔ ما را
ز ریشه تا به ثمر صد هزار مرحله طی شد
کهکرد این همه قاصد به خود رسیدهٔ ما را؟
مژه ز هم نگشودیم تا چکد نم اشکی
گداخت شرم رقم کلک شق ندیدهٔ ما را
مباد تا به ابد نالد و خموش نگردد
به یاد شمع مده صبح نادمیدهٔ ما را
مقیمگوشهٔ نقش قدم شویم وگرنه
درکه حلقهکند پیکر خمیدهٔ ما را
نهفته است قضا سرنوشت معنی بیدل
رقمکجاست مگر خطکشی جریدهٔ ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
کلک شق ندیده: قلمی که دَم آن شکاف نخورده باشد. شکاف نوک قلم و کلک را اصطلاحا فاق یا شق قلم گویند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.