زاهد،کهبادش، آفت ایمان شکست و ریخت
تا شیشه بشکند دل مستان شکست و ریخت
شب با سواد زلفتو زد لاف همسری
صبحشبهسنگتفرقهدندانشکست و ریخت
بر دیده سپهر نشاند ابروی هلال
نعلسمند او که بهجولان شکست و ریخت
آن خار خار جلوه که ماییم و حسرتش
در چشم آرزو همه مژگان شکست و ریخت
اشکیکه در خیال تو از دیده ریختم
صد گوهر آبگینهٔ عمان شکست و ریخت
عیش زمانه از اثر گفتگو گداخت
رنگ بهار نالهٔ مرغان شکست و ریخت
تا کی به سعی اشک توان جمع ساختن
گرد مراکهسخت پریشانشکستو ریخت
بر سنگ میزد آینهام شیشهٔ خیال
دیدم که رنگ چهره ی امکان شکست و ریخت
سامان روزی از عرق سعی مشکل است
یعنی درآبرو نتوان نان شکست و ریخت
اشکم بهدوش هر مژه صد چاک بست ورفت
اینتکمه یارب از چهگریبان شکستو ریخت
مانند نقش پا به گل عجز خفتهایم
بر ما هزار آبله باران شکست و ریخت
بیدل به کار رفع خماری نیامدیم
مینایما همانعرقافشانشکست و ریخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل با بیان زهدی آغاز میشود که ایمانش آسیب دیده و به تفرقه و جدایی دچار شده است. شاعر از زیبایی و محبت معشوق میگوید که در شبها امیدبخش و در روزها آسیبزننده است. او به زیباییهای طبیعت و آرزوها اشاره میکند که همگی تحت تأثیر جدایی و غم هستند. با اشاره به اشکی که به یاد معشوق ریخته، ارزشمند بودن آن را به تصویر میکشد و ابراز میکند که لحظات خوشی از دست رفتهاند. شاعر به کنشهای خودش و بیتابیاش در عشق اشاره کرده و در انتها به وضعیت خود که به مانند نقش پا در گل عجز گرفتار شده است، میپردازد. در نهایت، شاعر بر این مطلب تأکید میکند که سعی و تلاش برای رسیدن به آرامش و سرور بیثمر بوده و در این حالت، احساس خماری و غم او همچنان پابرجاست.
هوش مصنوعی: زاهدی که بر اثر طوفان، ایمانش از هم پاشیده و او را شکست داده، به مانند شیشهای است که با شکستن، دل عاشقان و مستان را نیز میشکند و بر هم میزند.
هوش مصنوعی: شب با زیبایی و جذابیت موهای تو، به خود میبالید که میتواند همسر خوبی باشد، اما ناگهان صبح روز بعد، این ادعای خود را به خاطر جدایی و شکست از دست داد.
هوش مصنوعی: بر چهره آسمان، هلالی مانند ابروی یک نعلسمند درخشید که در حركت و جستوجو، دچار شکست و ریختگی شده است.
هوش مصنوعی: ما به مانند خاری هستیم که زیباییاش همواره در آرزوهایمان حسرت به بار میآورد و این حسرت باعث شده تا اشکهایمان بریزد و به زمین بیفتد.
هوش مصنوعی: اشکی که به خاطر تو از چشمانم ریختهام، به اندازهای ارزشمند بوده که صدها گلولهٔ قیمتی از عمان را شکست و به زمین ریخت.
هوش مصنوعی: زندگی در زمانه تحت تأثیر گفتوگوها تغییر کرده و زیبایی بهار از میان رفته است، صدای آواز پرندگان نیز دچار شکست و نابودی شده است.
هوش مصنوعی: تا کی میتوانم با تلاش و اشک، گرد و غبار ناراحتی خود را جمع کنم؟ چرا که در واقع، من بسیار پریشان و سرگردان شدهام و این مشکلات همچون شکستی سخت مرا فرسوده کردهاند.
هوش مصنوعی: در تصویرسازی که داشتم، آینهام بر روی سنگ ضربه میزد و در آن شیشهٔ خیال متوجه شدم رنگ چهرهی امکان، شکست و پاشیده شد.
هوش مصنوعی: به دست آوردن موفقیت و زندگی خوب، نیازمند تلاش و زحمت است. درواقع، برای حفظ حرمت و آبرو، نمیتوانیم به سادگی به هر قیمتی نان به دست بیاوریم و باید در کارهایمان دقت و احترام داشته باشیم.
هوش مصنوعی: اشکهای من با هر پلک به صد قسمت تقسیم شده و ریختهاند. این دکمه، ای خدا، چرا از دامنم جدا شد و افتاد؟
هوش مصنوعی: ما مانند رد پای یک نفر در گل، در حالتی از ناتوانی به سر میبریم. بر ما بلاها و سختیهای زیادی مانند بارانهای بسیار فرود آمده، و ما در این وضعیت آسیب دیده و پریشان هستیم.
هوش مصنوعی: ما برای رفع حالت مستی و خماری نیامدهایم، بلکه همان قدری که در دل داشتیم، در قالب می و شراب به طرز شگفتانگیزی به زمین ریخته شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبگریهام به آن همه سامان شکست و ریخت
کز هر سرشک شیشهی توفان شکست و ریخت
در راه انتظار توام اشک بود و بس
گرد مصیبتی که ز دامان شکست و ریخت
توفان دهر شورش آهم فرو نشاند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.