دل از خمار طلب خون کن و شراب طلب
جگر به تشنهلبی واگذر و آب طلب
ز عافیت نتوان مژدهٔگشایش یافت
به دل شکستی اگرهست فتح باب طلب
مترس از غم ناسور ای جراحت دل
به زلف یار بزن دست و مشک ناب طلب
مباش همچوگهر مرده ریگ این دریا
نظر بلندکن و همت حباب طلب
محیط در غم آغوش بیقراری توست
دمی چو سیل در این دشت اضطراب طلب
قدم به وادی فرصت زن و مژه بردار
بهار میرود ای بیخبر شتاب طلب
لباس عافیت از دهر اگر هوس داری
ز ماهتابکتان و حریر از آب طلب
شبی چو شبنمگل صرفکن به بیداری
سحر برآر سر و وصل آفتاب طلب
هزار جلوه در آغوش بیخودی محواست
جهان شعورطلب میکند تو خواب طلب
ببند پرده به چشم و دلت ز عیبکسان
گشادکار خود از بند این نقاب طلب
نیاز و ناز همان درد و صاف یک قدحند
چوپای او سر ما هم از آن رکاب طلب
دل گداخته بیدل نیاز مژگان کن
طراوت چمن عمر از این سحاب طلب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به شکلی عاطفی و شعری به بیان احساسات و آرزوهای انسانی در جستجوی عشق و زیبایی میپردازد. شاعر از دل و جگر خود میخواهد که به دنبال شراب و آب طلبی باشد و از غمها نترسد. وی نیاز به فتح دروازههای جدید دارد و به یاد میآورد که زندگی بدون تلاش و آرزو بیمعناست. همچنین به قدرت عشق و زیباییهای طبیعت اشاره میکند و از خواننده میخواهد در پی فرصتهایی باشد که ممکن است از دست بروند. با نگاهی به غمها و شادیها، او به جستجوی زیباییهای دنیای پیرامون توصیه میکند و عشق را به عنوان یک ضرورت و نیازی اساسی مطرح میسازد.
هوش مصنوعی: دل را با زهر و شوری از عشق بیدار کن و به جای شراب، خون و جگر را طلب کن. به تشنهلبی خود توجه کن و اگر لازم است، آب را نیز بخواه.
هوش مصنوعی: از زندگی آسوده نمیتوان امید گشایش و موفقیت داشت؛ اگر دل شکستهای وجود داشته باشد، در واقع دریچهای برای درخواست و امیدواری باز شده است.
هوش مصنوعی: از غم عمیق و همیشگی نترس، ای زخم دل! به زلف محبوب خود دست بزن و خوشبویی خالص را طلب کن.
هوش مصنوعی: مانند گوهری مرده در ریگ این دریا نباش. نگاهت را بالا ببر و تلاش کن تا به آرزوهای خود دست یابی.
هوش مصنوعی: فضای اطراف تحت تأثیر غم و بیقراری تو قرار دارد، لحظهای مانند سیل در این دشت پر از اضطراب و تمنای وجود تو به جریان درآمدهام.
هوش مصنوعی: به فرصتها توجه کن و از زیباییها بهرهمند شو، چرا که بهار در حال نزدیکشدن است و تو در غفلت هستی و نیاز به حرکت داری.
هوش مصنوعی: اگر تمایل داری که از زندگی روزگار آرامش و آسایش را تجربه کنی، به دنبال زیبایی و نرمی همچون پارچههای لطیف و درخشان باش.
هوش مصنوعی: در شبی که تاره و زیباست، بیدار باش و تا سپیده دم از زیباییهای زندگی لذت ببر، سر خود را بالا بیاور و با آفتاب به وصال برسی.
هوش مصنوعی: در آغوش بیخودیت، هزار جلوه و زیبایی وجود دارد. اما در جهانی که همگان در جستجوی آگاهی و شعورند، تو در خواب و غفلت هستی.
هوش مصنوعی: چشم و قلبت را از عیبهای دیگران بپوشان و برای خودت از این نقاب رهایی بخواه.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ارتباط میان نیاز و ناز اشاره میکند و میگوید که این دو حالت مشابه درد و شفافیتی در یک ظرف هستند. همچنین اشاره دارد که خواستهها و آرزوها در زندگی ما مشابه هستند و ممکن است بخواهیم چیزی را که برای ما ارزشمند است، به دست آوریم. در واقع، این سخن میتواند به جستجوی انسان برای دستیابی به خواستههایش و تلاش برای برآورده کردن نیازهایش اشاره کند.
هوش مصنوعی: دل پر از احساس و ناراحتیام را با اشکهایت زنده کن و از این باران زندگیساز بخواه که به عمر چمنزار مانند دمی طراوت ببخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو احتیاج طلب می شود، نقاب طلب
که از خدا نتوان کرد بی جواب طلب
خبر ز خضر نداری و زندگانی او
بمیر تشنه، مکن از زمانه آب طلب
مرید پیر مغانم که این نصیحت اوست
[...]
نگویمت به خطا سازیا صواب طلب
کمینگر است زخود رفتنت شتاب طلب
اگر حقیقت انجام در نظر داری
ز هرکجاگهرت میرسد حباب طلب
شکست آبله هرگام ساغری دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.