ز استغنا نگشتی مایل فریاد قربانی
زبانها داشت تا مژگان مبارکباد قربانی
مراد کشتگان هم از تو آسان برنمیآید
به یاد عید تا آید به یادت یاد قربانی
تحیر انتقام یک جهان وحشت کشید از من
ندارد حاجت دامی دگر صیاد قربانی
ز حیرت پا زدم نقش نگارستان امکان را
به مژگانم بنازد خامهٔ بهزاد قربانی
هنوز از چشم حیرانم سفیدی میکند توفان
کف ازجوش تسلی میکشد بنیاد قربانی
تحیر نسخهها شستهست در چشم سفید من
همین یک صفحه دارد جزو استعداد قربانی
سواد حیرتی روشنکنید از مشق تسلیمم
نشست سجده طرزی دارد از استاد قربانی
چه دیر و کعبه هر جا میروم خونی بحل دارم
مروت خاک شد تاکرد عشق ایجاد قربانی
کسی از عهدهٔ دیدار قاتل بر نمیآید
کبابم از نگاه هر چه باداباد قربانی
ز چشم بینگه اجزای هستی مهرکن بیدل
ندارد انتخاب ما بغیر از صاد قربانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و تفکرات عمیق خود درباره قربانی و فراق میپردازد. او از حس استغنا و تنهایی خود صحبت میکند و از زبانی سرشار از زیبایی و فیض یاد میکند. شاعر به یادبود قربانی و عید بزرگی که به یاد اوست، تأکید میکند و از حیرت و ترس ناشی از انتقام صحبت میکند. او به تجلیات هنری و عاطفی خود اشاره میکند و بیان میکند که دیدار با قاتلش برای او بسیار دشوار است. در نهایت، شاعر از عشق و فراق یاد میکند و به وابستگی روحی خود به آن اشاره دارد. این شعر به نوعی به پیچیدگیهای عشق و درد ناشی از آن پرداخته است.
هوش مصنوعی: از آنجا که خود را بینیاز دانستی، تمایل به فریاد زدن نداشتی. دیگران زبانها داشتند تا تو را به خاطر قربانی کردن تبریک بگویند و بگویند که چشمانت مبارک است.
هوش مصنوعی: حسرت و یاد عزیزانی که از دست رفتهاند، به راحتی فراموش نمیشود. تنها زمانی که عید فرامیرسد و به یاد قربانیها و خاطرات آنها میافتیم، ممکن است کمی از این درد کاسته شود.
هوش مصنوعی: احساس ناباوری و سرگردانی به خاطر انتقام، فضای ترس و وحشت را از من به وجود آورد. دیگر نیازی به تلهای جدید برای صیاد نیست، زیرا قربانی خود به دام میافتد.
هوش مصنوعی: از شگفتی، قدم از دنیای زیبایی امکان برداشت و با مژگانم بر نقاشی بهزاد، قربانی میزنم.
هوش مصنوعی: چشم شگفتزدهام هنوز در اثر توفانی که از آن جوش و هیجان به وجود آمده، روشنایی دارد. این هیجان و جوش و خروش، به نوعی تسلیدهنده است و بنیاد حقیقی قربانی را شکل میدهد.
هوش مصنوعی: در چشمان روشنت، فقط یک صفحه وجود دارد که نشاندهندهی آمادگیات برای ایثار است و تردیدها و شلوغیها دیگر از بین رفتهاند.
هوش مصنوعی: من با نوشتن و تمرین تسلیم، در حیرتی روشن فرورفتهام و به نوعی از استاد قربانی در سجدهای قرار گرفتهام که خاص و متفاوت است.
هوش مصنوعی: هر جا که میروم، به خاطر عشق و دلبستگیای که دارم، احساس درد و رنج میکنم. در این مسیر، هویت و انسانیت من تحت تأثیر قرار گرفته و قربانی شده است.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند با دیدار قاتل روبهرو شود؛ چرا که نگاه او برای من مثل آتش است و من قربانی آن.
هوش مصنوعی: با نگاهی به اجزای این جهان، که از چشم به دورند، میبینیم که بیدل هیچ گزینهای برای انتخاب ما ندارد جز قربانی کردن خود برای عشق.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.