به رشتهات اثر وهم مدعاست گره
تو گر زبند هوس واشوی کجاست گره
طلسم وحشتی ای بیخبر چه خود راییست
که شبنم تو به بال و پر هواست گره
ز آرمیدگی دل فریب امن مخور
به هر شراری ازین سنگ شعلههاستگره
ره تردد اقبالکیست بگشاید
که از قلمرو ما تا پر هماستگره
نکرد سعی نفسها علاج کلفت دل
گداخت تار و ز سختی همان بجاستگره
ادب نفس شمر انتظار جلوهٔکیست
چو شمع بر سر مژگان نگاه ماستگره
سپند خوبش برآتش زدیم و خاک شدیم
هنوز بر لب ما عرض مدعاستگره
چو غنچهایکه شود خشک بر سر شاخی
در آستین امیدم کف دعاست گره
چو سبحه تفرقهٔ دل ز بس جنون اثرست
به ساز پیکرم از یکدگر جداستگره
زکار بسته بلند است قدر راست روان
در آن بساطکه نی قدکشد عصاستگره
نفس مسوز بهکلفت شماری اوهام
به قدر قطره درین بحر عقدههاستگره
چسان به عرض رسد حرف مدعا بیدل
که ناله در نفس ناتوان ماستگره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هزار نغمه بهساز شکست ماستگره
به موی کاسهٔ چینی دل صداست گره
ز موج باز نشد عقدهٔ دلگرداب
بهکار ما همه دم ناخن آزماست گره
بهکوشش ازسرمقصدگذشتن آسان نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.