به تو نقش صحبت ما، چقدر بجا نشسته
توبه ناز و ما درآتش، تو به خواب وما نشسته
سرو برگ جرآت دل به ادب چرا نسوزد
که سپند هم به بزمت زتپش جدا نشسته
چه قیامت است یارب به جهان بینیازی
که ز غیب تا شهادت همه جا گدا نشسته
چه نهان، چه آشکارا نبری خیال وحدت
که زدیده تا دل اینجا همه ما سوا نشسته
مرو ای نگه به گلشن که به روی هر گل آنجا
ز هجوم چشم شبنم عرق حیا نشسته
چو عدو زند دو زانو نخوری فریب عجزش
که به قصد جان تفنگی به سر دو پا نشسته
همه امشبت مهیا تو در انتظار فردا
نکنیکه نقش وهمت ز املکجا نشسته
به رهیکه برق تازان همه نقش پای لنگند
بهکجا رسیده باشم من بیعصا نشسته
به هزار خون تپیدمکه به آبله رسیدم
چقدر بلند چیند سر زیر پا نشسته
هوس کلاه شاهی ز سرت برآر بیدل
به چه نازد استخوانی که بر او هما نشسته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عمیق و فلسفی اشاره دارد و به توصیف حالتی میپردازد که انسانها در آن در جستجوی حقیقت و خودشان هستند. شاعر به نقش صحبتها و ارتباطات انسانی اشاره میکند و از دلگرمیها و سستیها در روابط گله میکند. او به تشبیهاتی از طبیعت و زندگی روزمره استفاده میکند تا تضادها و ناامیدیهایی را که در دنیا وجود دارد، به تصویر بکشد. در نهایت، او به اهمیت تلاش و امید به آینده تأکید میکند و بر این نکته تأکید دارد که در میان مشکلات نباید فریب ضعفها را خورد و باید به قدرت اراده و عزم باور داشت. شعر با دعوت به طرد خودخواهی و نگاه به حقیقت به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: نقش گفتوگوی ما چقدر به جا و مناسب است، در حالی که تو با ناز و طنازی خوابیدهای و ما در آتش غم و حسرت نشستهایم.
هوش مصنوعی: چرا دل با شجاعت و ادب نمیسوزد، در حالی که حتی درخت سپند هم از تپش و هیجان در کنار دیگران دور نشسته است؟
هوش مصنوعی: این دنیا چقدر عجیب و حیرتآور است، ای خدا! در جایی که انسانها به نعمتها و نیازهای خود بینیاز به نظر میرسند، در واقع در همه جا افرادی هستند که در حال گدایی و طلب کمک هستند، از ابتدا تا انتهای زندگی.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که در هر حال، چه در خفا و چه بهصورت علنی، نباید در خیال وحدت و یکی شدن غفلت کرد. زیرا در حقیقت، همه ما بهطور جداگانه در اینجا حضور داریم و از یکدیگر جدا هستیم.
هوش مصنوعی: نرو ای نگاه، به باغی که بر روی هر گل آنجا به خاطر افراط نگاه شبنم، عرقِ شرم نشسته است.
هوش مصنوعی: اگر دشمن با دوزانو نشسته و خود را ضعیف نشان میدهد، فریب او را نخورید، زیرا او با هدف آسیب رساندن به شما و با سلاحی در دست، در کمین نشسته است.
هوش مصنوعی: تمام شب خود را برای فردا آماده کن، و نگذار که تصور خام و خیالیات تو را به بیهویتی بکشاند.
هوش مصنوعی: در مسیری که برق میزند و نشانههای پا ناتوان وجود دارد، نمیدانم من بدون عصا به کجا رسیدهام و نشستهام.
هوش مصنوعی: در شرایط دشوار و پر درد، به سختی تلاش کردم تا به یک هدف دست پیدا کنم، اما به نظر میرسد که در تلاشهایم نادیده گرفته شدهام. واقعا برایم سخت است که ببینم افرادی که شاید ارزش کمتری دارند، به راحتی موقعیتها را به خود اختصاص میدهند.
هوش مصنوعی: آرزو برای داشتن مقام و عنوانی بزرگ را از ذهن خود دور کن، زیرا به چه دلیلی بر استخوانی که حضور یک هما (پرندهای زیبا و افسانهای) بر آن نشسته، مغرور باشی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه شب رود رهی رو به ره صبا نشسته
همه کس به خواب راحت، من مبتلا نشسته
غرضی ورای امکان چه خیال فاسد است این
هوش جمال سلطان به دل گدا نشسته
نفسی فرو نبردم که نه انده تو خوردم
[...]
صنمی که غمزهٔ او، به صف بلا نشسته
به هوای دل مسیحا، به ره فنا نشسته
چو رسی به تربت من، مفشان به ناز دامن
که غبار درد و حسرت، به مزار ما نشسته
شود آشکار فردا، که به راه وعدهٔ او
[...]
به حوالی دو چشمش حشم بلا نشسته
چو قبیله گرد لیلی همه جابجا نشسته
خط و خال بر عذارش همه جابجا نشسته
نرود ز دیده نقشی که به مدعا نشسته
ننشسته ناز چندان به حوالی دو چشمش
[...]
شب و روز در ره تو من مبتلا نشسته
تو گذر کنی نگوئی تو کئی چرا نشسته
ز تو کار بسته دارم دل و جان خسته دارم
بدر طبیب عشقم بامیدها نشسته
چه شود همین تو باشی ره مدعی نباشد
[...]
به غبار این بیابان نه نشان پا نشسته
به بساط ناتوانی همه نقش ما نشسته
سر راه ناامیدی نه مقام انتظار است
دل بینوا ندانم به چه مدعا نشسته
ز هجوم رفتگانم سر و برگ عافیت کو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.