کجایی ای جنون ویرانه ات کو
خس و خاریم آتشخانهات کو
الم پیمایم از کم ظرفی هوش
شراب عافیت پیمانهات کو
تو شمع بینیازی ها بر افروز
مگو خاکستر پروانهات کو
اگر اشکی چه شد رنگگدازت
و گر آهی رم دیوانهات کو
اگر ساغر پرست خواب نازی
چو مژگان لغزش مستانهاتکو
گرفتم موشکاف زلف رازی
زبان بینوای شانهات کو
ز هستی تا عدم یک نعره واری
ولیکن همت مردانهات کو
کمان قبضهٔ آفاقی اما
برون از خود سراغ خانهاتکو
بساط و هم واچیدن ندارد
نوا افسانهای افسانهات کو
حجاب آشنایی قید خویش است
زخود گر بگذری بیگانهات کو
ندارد این قفس سامان دیگر
گرفتم آب شد دل دانهات کو
سرت بیدل هوا فرسود راهیست
دماغ کعبه و بتخانهات کو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به جستجوی جنون و عشق و حالتهای درونی شاعر اشاره دارد. شاعر از وضعیت خود و دلتنگیها سخن میگوید، با استفاده از تصاویری مانند ویرانی، آتش و خاکستر، به احساساتی عمیق و بینظمی در زندگی اشاره میکند. او از کمطاقتی و کمظرفیتی هوش خود مینالید و به دنبال شمعی است که نور و امید را به او بازگرداند. همچنین، او به دلتنگیها و آرزوهایش، در جستجوی نیازی عمیق اشاره میکند و به نوعی به رویاها و زیباییهای زندگی اشاره دارد. در نهایت، او به محدودیتهای وجودی و حجابهایی که او را از حقیقت دور میکنند، تأکید دارد و میخواهد از قفس خود رها شود.
هوش مصنوعی: کجایی ای دیوانگی؟ کجا رفتهای؟ ما با درد و رنج در دل آتش نشستهایم و انتظار تو را میکشیم.
هوش مصنوعی: من از کم ظرف بودن هوش خود شکایت دارم، ای عافیت! پیمانهات کجاست که بتوانم از آن بنوشم؟
هوش مصنوعی: تو منبعی از نیازهای دیگران هستی، بنابراین این جمله را نگو که خاکستر پروانهات کجاست.
هوش مصنوعی: اگر اشکی ریختی، چه تفاوتی دارد با رنگ دلبر تو، و اگر آهی کشیدی، کجاست آن شور و شوق دیوانگیت؟
هوش مصنوعی: اگر فنجان پر از شراب، خواب زیبایی را به یاد مژگان لطیف و جذابت به من میدهد، پس کجاست آن لحظهی شیطنتآمیز و دلربای تو؟
هوش مصنوعی: موهایت را با دقت بررسی کردم، ولی چه بسا راز گویای شانهات را پیدا نکردم.
هوش مصنوعی: از وجود تا نیروی عدم، صدایی وجود دارد، اما کجاست آن اراده و همت مردانه تو؟
هوش مصنوعی: کمان آسمانی که زوایای جهان را دربر گرفته، اما خبری از تو نیست. کجاست خانهات؟
هوش مصنوعی: دنیای پر زرق و برق و شگفتی که انتظار داشتم وجود ندارد، پس کجاست آن داستان زیبا و افسانهای که برای آن انتظار کشیده بودم؟
هوش مصنوعی: حجاب آشنایی همانند زنجیری است که ما را به خودمان محدود میکند. اگر از این محدودیت که ناشی از آشنایی است عبور کنی، دیگر بیگانهای در کار نخواهد بود.
هوش مصنوعی: این قفس دیگر حال و هوای خوبی ندارد و من در این شرایط احساس میکنم که دل من به شدت غمگین و بیتاب است. به دنبال تو هستم و نمیدانم کجا هستی.
هوش مصنوعی: سر تو دچار بیتابی است و راهی طولانی در پیش دارد، اما راهی که به کعبه و بتخانه میرسد کجاست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.