ما غربت آشیانیم ای بلبلان وطن کو
هر چند پر فشانیم پرواز آن چمن کو
از شمع بزم مقصود نی شعلهایست نی دود
باید پری به هم سود پروانه سوختن کو
ما را برون آن در پا در هوا خروشیست
آنجاکه خلوت اوست امکان یاد منکو
چندی به قید هستی مفت است رقص و مستی
هر گه قفس شکستی اشغال پر زدن کو
افسانه گرم دارد هنگامهٔ توهم
از بوی یوسف امروز جز حرف پیرهن کو
خلقی به وهم هستی نامحرم عدم ماند
هر حرف کز لبش جست نالید کان دهن کو
صورتپرستی از خلق برد امتیاز معنی
هر چند کعبه سنگ است تسکین برهمن کو
آیینهداری وهم برق افکن شعور است
از شمع اگر بپرسی میکند انجمنکو
عمر و شرار یکسر محملکش وداعند
ای برقتاز فرصت جز رفتن آمدن کو
سر رشتهای ندارد پیچ و خم تعلق
از طرهام نشان ده تا گویمت شکن کو
تسکین هر غباری بر دامنی نوشتند
آوارهگرد یأسم یارب نصیب من کو
بیدل لباس هستی تاکی شود حجابت
ای غرهٔ تعین آن خرقهٔکهنکو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس غربت و دوری از وطن میپردازد. شاعر به بلبلان وطن میگوید که اگرچه ما پرواز میکنیم، اما به هیچ وجه به چمن و سرزمین خود نزدیک نیستیم. در این شعر، هنر و زیباییهای زندگی در سایه غم و فقدان معنا قرار دارد. شاعر اشاره میکند که رقص و مستی در قید هستی بیمعناست و آزادی واقعی در شکستن قفس و پرواز کردن است. او به جستجوی حقیقت و فراتر رفتن از ظاهر و توهمات اشاره میکند و از جریانات دنیا و تعلقات مادی به ستوه آمده است. در نهایت، شاعر از خداوند درخواست میکند تا به او بینشی عطا کند و او را از این حجاب هستی رها کند.
هوش مصنوعی: ما در غربت زندگی میکنیم، ای بلبلان وطن؛ هرچند که دلمان پر از آرزوهاست، اما به یاد آن چمن و آن مکان زیبا میافتیم.
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم جستجوی عمیقتری از زندگی و عشق اشاره دارد. نشان میدهد که در میان زیباییهای ظاهری، چیزی فراتر از شعله و دود وجود دارد که ارزشمندتر است. در واقع، شمع و پروانه نمادهایی از عشق و فداکاریاند و اصل موضوع، به سوختن و گذشتن در راه عشق و زیبایی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ما در جایی حضور داریم که سر و صدایی وجود دارد، اما در عین حال در جایی هستیم که اوضاع خصوصی و خلوت خاصی وجود دارد و در آن فضا، فراموش نکردن یاد من امکانپذیر است.
هوش مصنوعی: مدتی که در قید و بند زندگی هستی، شادی و خوشیهای موقتی ارزش چندانی ندارند. هر وقت که از این قفس رهایی یابی، حقیقتاً میتوانی به اوج و آزادی پرواز کنی.
هوش مصنوعی: در اینجا به دلیلی خاص، حال و هوای افسانهای و شگفتانگیز وجود دارد که انسان را به یاد داستان یوسف میاندازد. اما در حال حاضر، فقط نشانههایی از آن ماجرا باقی مانده و به جز سخنانی درباره پیراهن، چیز دیگری برای گفتن نیست.
هوش مصنوعی: افرادی که به تصور وجود گرفتار شدهاند، از حقیقت عدم بیخبرند. هر چه از لب او بیرون میآید، به گونهای ناله و فریاد است که از آن دهان خبر میدهد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که پرستش فقط به ظواهر و شکلها محدود نمیشود و ارزش واقعی در درک معانی نهفته است. هر چند که کعبه، که نماد عبادت است، از سنگ ساخته شده، اما برای کسی که در جستجوی حقیقت است، این مسئله اهمیت چندانی ندارد. در واقع، فرد میتواند از ظواهر بگذرد و به عمق معانی و مفاهیم، مانند آرامش و حقیقت، توجه کند.
هوش مصنوعی: آیینهداری که وهم و خیالش مانند جرقهای از شعور است، اگر از شمع بپرسی، او میگوید که یک جمع و دورهمی ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: عمر و شوق به کلی در حال گذر هستند. ای کسی که به سرعت میدرخشی، فرصتی جز رفتن و بازگشتن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: پیچیدگی و تعلقها ریشهای در من ندارند، فقط کافی است نشان بدهی از کجا آغاز میشود تا به تو بگویم کجا باید بشکنم.
هوش مصنوعی: هر غباری که بر دامان من نشسته، برای تسکین آن نوشتهاند. ای خدا، آرزویم این است که از آوارهگردی و ناامیدی رها شوم و نصیب خوبی به من برسانی.
هوش مصنوعی: ای بیدل، لباس وجود چقدر زمان باید بپوشی تا اینکه حجاب تو برطرف شود؟ ایکه به خود میبالید، آن رخت پاره و کهنهای که بر تن داری چیست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.