تمثال فنایم چه نشان؟ کو اثر من
خودبین نتوان یافتن آیینهگر من
گمکرده اثر چون نفس باز پسینم
کو هوش که از آینه پرسد خبر من
جمعیت شبنم گره بال هوایی ست
تدبیر اقامت چه کند با سفر من
در نسخهٔ تجرید تعلق چه حدیث است
چون نقطه اثر باخته زیر و زبر من
من آینه پردازم و دل شعبده انگیز
ترسم که مرا جلوه دهد در نظر من
چون ابر ز بس منفعل نشو و نمایم
پرواز عرق میشود از سعی پر من
زین سعی که جز لغزش پا هیچ ندارم
تا چند چو اشک ابله بندد کمر من
هر جا تپشم محو شد از خویش نهانم
شب در نفس سوخته دارد سحر من
تا بر الم بیکسیام ناله نخندد
از سرمه توان سایه فکندن به سر من
عریان تنیی هست درین معرکه بیدل
این جامه که تنگی ننماید بهبر من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امسال ز هجران تو ای خوش پسر من
یارب چه عنا بود که آمد به سر من
خونم چو جگر بسته شد از درد و عجب آنک
از دیده تو بگشادی خون جگر من
گر زین سفرت دیرتر آوردی گردون
[...]
بیم است که صد آه برآرم ز جگر من
تا بی تو چرا میبرم این عمر به سر من
آگاه از آنم که به جز تو دگری نیست
و آگاه نیم از بد و از نیک دگر من
عمری ره تو جستم و چون راه ندیدم
[...]
لب تشنگی حرص ندارد جگر من
خشک از قدح شیر برآید شکر من
در مشرب جان سختی من رطل گران است
هر سنگ که از حادثه آید به سر من
از مشرق مغرب گل خورشید برآمد
[...]
زین شکر که تا کوی تو شد راهبر من
چون آبله در پای من افتاد سرمن
مینای سرشکم می سودای که دارد
عمریست پری میچکد از چشم تر من
چون سبحه و زنار گسستن چه خیال است
[...]
ای کار گه نقش خیالت بصر من
گلچین گلستان جمالت نظر من
سلطان سراپرده تجریدم و باشد
از خاک کف پای تو تاجی بسر من
از کثرت امواج حوادث ز چه ترسم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.