گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بیدل دهلوی

زان تغافل‌گر چرا ناشاد باید زیستن

ای فراموشان به ذوق یاد باید زیستن

بلبلان نی الفت دام است اینجا نی قفس

بر مراد خاطر صیاد باید زیستن

من نمی‌گویم به‌کلی از تعلق‌ها برآ

اندکی زین دردسر آزاد باید زیستن

خواه در دوزخ وطن ‌کن خواه با فردوس ساز

عافیت هرجا نباشد شاد باید زیستن

چون سپندم عمرها در کسوت افسردگی

بر امید یک تپش فریاد باید زیستن

نیست زین دشوارتر جهدی که ما را با فنا

صلح کار عالم اضداد باید زیستن

زندگی بر گردن افتاده‌ست یاران چاره چیست

چند روزی هرچه باداباد باید زیستن

موج گوهر در قناعتگاه قسمت خشک نیست

تردماغ شرم استعداد باید زیستن

هر سر مویت خم تسلیم چندین جان‌کَنی‌ست

با هزاران تیشه یک فرهاد باید زیستن

بیدل این هستی نمی‌سازد به تشویش نفس

شمع را تا کی به راه باد باید زیستن

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode