سر خوش آن نرگس مستانهایم
ما گدایان در میخانهایم
قید دل ما را امل فرسود کرد
در کمند ریشهٔ این دانهایم
شغل سر چنگ حوادث مفت ماست
زلف بیداد آشنای شانهایم
چون سحر جیبی که ما وا کردهایم
خندهٔ بیمطلب دیوانهایم
بی چراغ از ما که مییابد سراغ
خانهٔ گم کردهٔ پروانهایم
اسم ما تهمتکش وصف است و بس
گر پر و خالی همین پیمانهایم
بت پرستی باعث ایجاد ماست
برهمن زادان این بتخانهایم
گر نفس سرمایهٔ این فرصت است
آشنا تا گفتهای بیگانهایم
ما و من پر سحر کار افتاده است
هر چه میگوییم هست اما نهایم
بیدل از وهم جنون سامان مپرس
گنج ناپیدا و ما ویرانهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این چه خلق و چه جهان است، ای کریم؟
کز تو کس ر امی نبینم شرم و بیم
راست کردند این خران سوگند تو
پرکنی زینها کنون بیشک جحیم
وان بهشتی با فراخیی آسمان
[...]
سر برآور از گلیمت ای کریم
پس فرو کن پای بر قدر گلیم
وعدهها و لطفهای آن حکیم
کرد آن رنجور را آمن ز بیم
گرچه سیم و زر ز سنگ آید همی
در همه سنگی نباشد زر و سیم
بر همه عالم همیتابد سهیل
جایی انبان میکند جایی ادیم
عالمی در معرض امید و بیم
مانده در گرداب دریایی عظیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.