صید کمند شوقیست از مهر تا به ما هم
جوش بهار حیرت یعنیگل نگاهم
با هر فسرده رنگی شادم که پیش شمعت
تا بال میفشانم پروانه دستگاهم
جولان ناز سر کن اندیشه مختصر کن
ظلم آنقدر ندارد پا مالیگیاهم
تا زنگ پرده برداشت آینه محو صافیست
خوابیده است عفوت در سایهٔ گناهم
زنجیر می نویسد سطری ز حال مجنون
در دعوی اسیران، زلف دو تا، گواهم
جوهر ز ضعف پروار آیینه میپرستد
نقش نگین داغ است سطریکه دارد آهم
آمد به یاد شوقمکیفیت خرامی
شد موج ساغر می در چشم تر نگاهم
ای زلف یار تاکی با شانه همزبانی
ما نیزسینه چاکیم رحمی به حال ما هم
تاریست پیکر من در چنگ ناتوانی
از زخمهٔ نگاهی بنواز گاه گاهم
عرض مثال امکان منظور الفتم نیست
در عالم تحیر آینه بارگاهم
قصرم سری ندارد یاگیر و دار فغفور
یارب چو موی چینی دل بشکندکلاهم
همدوش سایه رفتم تا خاک آستانش
از بخت تیره بیدل زین بیشتر چه خواهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و عاشقانه گوینده است که به شوق و عشق ورزیدن به معشوق میپردازد. گوینده از زیباییهای بهار و گلها سخن میگوید و به تأثیر نگاه معشوق بر خود اشاره دارد. او با تصویرسازیهای مختلف، نظیر پروانه و آینه، به ناتوانی و ضعف خود در برابر عشق اعتراف میکند. احساسات شدید و درد عاشقانه در کلماتش مشهود است و او از تنهایی و ناامیدی خود مینالد، در حالی که همچنان به زیباییهای عشق و یاد معشوق افتخار میکند. در نهایت، او به ناتوانی خود در ابراز احساسات و خواستههایش اشاره میکند و به حالت تأمل در گذشته و حال میپردازد.
هوش مصنوعی: شوق و محبت مانند دامهایی است که ما را به خود جذب میکند و عشق بهار را در دل ما زنده میکند، به گونهای که زیبایی نگاه ما را شگفتزده میسازد.
هوش مصنوعی: با هر رنگ کدر و پژمردهای خوشحال میشوم که در سایه نور تو، بالهای خود را باز میکنم و مانند پروانهای که به نور نزدیک میشود، به تو نزدیک میشوم.
هوش مصنوعی: در این بیت، صحبت از ناز و زیبایی است که بر این باور است که اگر به فکر خوب و مناسبی باشیم، میتوانیم مشکلات و ظلمها را نادیده بگیریم و بر آنها غلبه کنیم. ظلم و ستم هیچ گاه نمیتواند به اندازهی زیبایی و ناز واقعی، ماندگار باشد و به مرور زمان ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که پرده کنار رود، آینه نشاندهندهٔ حقیقت است، اما در این میان، خطاها و گناهان من مانند یک سایه در پسزمینه جا ماندهاند.
هوش مصنوعی: زنجیر به یاد میآورد حال مجنون را که در عشق به زلفهای دوشیزهای اسیر شده است. من نیز در این میان شاهدی بر این عشق هستم.
هوش مصنوعی: نکتهای در این بیت وجود دارد که نشان میدهد ضعف و ناتوانی میتواند به زیبایی و ظرافتی چون پرواز یک پرنده شبیه باشد. همچنین، حرارتی که از درون به وجود میآید، مانند داغی که روی نگینی وجود دارد، نشانهای از احساسات عمیق و درونی است که ممکن است در دل فرد نهفته باشد. این ترکیب تصویرهایی از زیبایی و درد را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: به یاد شوق و محبت، حرکات زیبای محبوب مانند موجی در جام شراب، در چشمان گریان من نمایان شده است.
هوش مصنوعی: ای زلف یار، تا کی با شانهات درفشانی میکنی؟ ما نیز عاشقانه و دلباختهایم، کمی به حال ما رحم کن.
هوش مصنوعی: پیکر من در چنگال ناتوانی گرفتار است و از زخم نگاهها رنج میکشم. گاهی لطفی کن و با نگاهت مرا نوازش کن.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به درستی وجود خود را در این دنیا توضیح دهم؛ چرا که در دنیای حیرت و بلاتکلیفی زندگی میکنم، انگار که در آینهای نظارهگر هستم.
هوش مصنوعی: قصر من به چنگال حاکمان سرنوشت گرفتار شده است، ای خدا، مثل موی چینی، دل مرا میشکند و کلاهم را به ویرانی میکشاند.
هوش مصنوعی: من تا کنار سایهاش رفتم و به خاک آستانش رسیدم، حالا با بختی بد و دلشکسته، دیگر نمیتوانم چیز بیشتری بخواهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر چه گدای اویم در فقر پادشاهم
چشمم بریزدم خون، عرضه دهد سپاهم
این دولتم بسنده است، تا روز حشر کامشب
در خانهٔ سعادت آن ماه بود و ما هم
بی جرم ریخت خونم دلدار و دل گواه است
[...]
پرواز بی نشانی دارد دماغ جاهم
بشکن غبار امکان تا بشکنی کلاهم
سر رشتهٔ جنونم گیسوی کیست یا رب
شد دهر سنبلستان از پیچ و تاب آهم
دریای جستوجو را بی پا و سر حبابیم
[...]
ای شیخ پاک دامن ای پادشاه شاهم
آخر بگو خدا را تا چیست روی راهم؟
صد بار اگر گناه است این عشق پر گناهم
حاشا اگر بهشت است بی دلستان نخواهم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.