سرمه شد آخر به خواب بیخودیها پیکرم
سایهٔ دیوار مژگان که زدگل بر سرم
خواب نازی کرد پیدا شعله از خاکسترم
بالش پرواز شد واماندگیهای پرم
رشتهٔ تسبیحم ازگمگشتههای یادِ کیست
تاسری از خود برآرم صدگریبان میدرم
مزد ایماییکه از من رنگ حرفی واکشد
معنی نشنیدهای افتاده درگوش کرم
الفت خویشم بیابانگردی واماندگیست
هر دو عالم طی شود گامی که از خود بگذرم
انفعال جرم سامان بهشتی دیگر است
ازنم یک جبهه خجلت آب چندینکوثرم
با چنین عصیان ز دوزخ بایدم خجلت کشید
ظلم مپسندید بر آتش ز دامان ترم
بیتکلّف چون حباب از قلزم آفات دهر
چشم اگر پوشم لباس عافیت دارد پرم
دل به عزلت خاک شد از درد آزادی مپرس
کاش از ننگ فسردن آب گردد گوهرم
تهمت اوهام چندین دام پیدا میکند
طایر رنگم کجا پرواز و کو بال و پرم
نیستم آگه مقیم خلوت اندیشه کیست
اینقدر دانم که فریادیست بیرون درم
سیر گلشن چیست تا دامان دل گیرد هوس
میکند یاد تو از گل صد چمن رنگینترم
بر حلاوت بس که پیچیدم غم دردم نماند
نالهها بیدل به غارت داد چون نیشکرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معدن شادیست این معدن جود و کرم
قبلهٔ ما روی یار قبلهٔ هر کس حرم
مهتر شاهان گیتی را همیشه کهترم
گر بخدمت نامدم معذور دارد مهترم
من بدیوان و سرای پادشاه دیگرم
گرچه نگذارد که یک روز از در او بگذرم
هر دو درگه را یکی بینم همی چون بنگرم
[...]
ظاهر شده است اینجا معدن جود و کرم
قبلۀ ما روی دوست قبلۀ هر کس حرم
گرچه دربستم در مدح و غزل یکبارگی
ظن مبر کز نظم الفاظ و معانی قاصرم
بلکه در هر نوع کز اقران من داند کسی
خواه جزوی گیر آن را خواه کلی قادرم
منطق و موسیقی و هیات بدانم اندکی
[...]
هر زمان زین سبز گلشن رخت بیرون میبرم
عالمی از عالم وحدت به کف میآورم
تخت و خاتم نی و کوس رب هبلی میزنم
طور آتش نی و در اوج انا الله میپرم
هرچه نقش نفس میبینم به دریا میدهم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.