گر چراغ ازنفس سوخته بر میکردم
شب هنگامهٔ تشویش سحر میکردم
آرزو در غم نامحرمی فرصت سوخت
کاشکی سیرگریبان شرر میکردم
گرد اوهام رهایی نشکستم هیهات
تا قفس را نفسی بالش پر میکردم
یاد آن دولت بیدارکه در خواب عدم
چشمنگشوده بر آنجلوه نظر میکردم
زان تبسمکه حیا زیر لبش پنهان داشت
چه شناهاکه نه در موجگهر میکردم
آه بیدردی فرصت نپسندید از من
آن قدر جهد که خونی به جگر میکردم
فطرت از جوهر تنزیهکه در طبع من است
آب میشد اگر اظهار هنر میکردم
این بناییکه جهان خمزدهٔ پستی اوست
نردبان داشت اگر زبر و زبر میکردم
امشبم نالهٔ دل اشک فشان پر میزد
چقدر حل معمای شرر میکردم
قدم سعی به جایی نرساندم بیدل
کاش چشمی به نمی آبله تر میکردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق خود میپردازد و از ناتوانی در تحقق آرزوها و حسرتهایی که در دل دارد، سخن میگوید. او به تصویرسازی از غم و رنج ناشی از دوری از معشوق و ناکامی در رسیدن به او میپردازد. شاعر ابراز میکند که تلاشهایش بینتیجه بوده و به رغم آرزوهایش، موفق به ایجاد تغییرات در زندگیاش نشده است. او همچنین به زیباییهای عالم و لحظات ناب عشق اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که بسیاری از احساساتش در درونش مخفی ماندهاند. در نهایت، شاعر از فقدان فرصتها و ناکامی در ابراز خود شکایت میکند.
هوش مصنوعی: اگر چراغی که از نفس من خاموش شده را روشن میکردم، میتوانستم در شبهایی که پر از اضطراب است، صبح را به آرامش برسانم.
هوش مصنوعی: در دل آرزو دارم که در غم نامحرمان، فرصتی پیدا میکردم تا به خودم بپردازم و از زخمهای درونیام بیفزایم. ای کاش میتوانستم با شجاعت بیشتری به این احساسات رسیدگی کنم.
هوش مصنوعی: من نتوانستم از دست خیالها و اوهامم خلاص شوم و به هیچ وجه نمیتوانم. تا زمانی که قفس را ترک نکردم، نفس و امیدم را به پرواز درآوردم.
هوش مصنوعی: به یاد آن زندگی پرنشاط و بیدار هستم که در حالتی از عدم و در خواب، بدون دیدن شواهد آن، به زیباییاش نگاه میکردم.
هوش مصنوعی: از لبخند او که حیا را زیر آن پنهان کرده بود، چقدر غرق در شعف و خوشحالی شدم، مانند کسی که در دریا غوطهور میشود.
هوش مصنوعی: ای وای از بیاحساسی! دیگر وقت را از من نگیر، من برای درد و رنجی که در دل دارم، به شدت تلاش کردهام.
هوش مصنوعی: اگر استعداد و ذات پاک من به نمایش گذاشته میشد، جوهر تنزیه و خلوص وجودم نمایانتر میگشت.
هوش مصنوعی: این جهانی که از ناامیدی و پستی پر شده است، اگر نردبانی داشت، میتوانستم آن را به سمت بالا ببرم و تغییر دهم.
هوش مصنوعی: امشب دل من در حال ناله و اندوه بود و اشکهایم بر زمین میریخت. به دنبال پیدا کردن جواب معمای آتش عشق، تلاشهای زیادی کردم.
هوش مصنوعی: من تلاش زیادی کردم ولی به جایی نرسیدم، ای بیدل، کاش میتوانستم نگاهی به عشق بیندازم که مرا به درد بیشتری دچار کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در چمن دوش ببوی تو گذر می کردم
قدح لاله پر از خون جگر می کردم
پای سرو از هوس قدّ تو می بوسیدم
در گل از حسرت روی تو نظر می کردم
سخن طوطی خطّت بچمن می گفتم
[...]
یاد آن عهد که در بحر سفر میکردم
کمر سعی خود از موج خطر میکردم
چون صدف قطره اشکی که به من میدادند
میزدم بر لب خود مهر و گهر میکردم
یک جهان سوختهدل میشد اگر مهمانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.