کی در قفس و دام هوا و هوس افتم
آن شعله نیام من که به هر خار و خس افتم
در قطرهام انداز محیطست پر افشان
حیف است کز افسون گهر در قفس افتم
از بی نفسی کم نشود ربط خروشم
در قافلهٔ حیرت اگر چون جرس افتم
بیقدر نیام گر به چمن سازی تسلیم
در خاک به رنگ ثمر پیش رس افتم
رسوایی عاشق به ره یار بهشتی است
ای کاش درین کوچه به چنگ عسس افتم
اندیشهٔ تغییر وفا هوش گداز است
ترسم که رود عشق و به دام هوس افتم
چون شانه به این سعی نگون درخم زلفت
چندان که قدم پیش نهم باز پس افتم
از بس که دو تا گشتهام از بار ضعیفی
خلخال شمارد چو به پای مگس افتم
فریاد نفس سوختگان عجز نگاهیست
ای وای که دور از تو به یک نالهرس افتم
چون صبح اگر دم زنم از جرات هستی
از شرم شوم آب و به فکر نفس افتم
سر تا قدمم نیست به جز قطرهٔ اشکی
عالم همه یارست به پای چه کس افتم
طاووس ز نقش پر خود دام به دوش است
بیدل چه عجب گر ز هنر در قفس افتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالت درونی خود و احساسات عاشقانهاش سخن میگوید. او به دامهای هوا و هوس افتاده و مانند شعلهای است که به هر چیز ناچیزی میخورد. شاعر احساس میکند که وجودش در قفس افکار و تعلقات محصور شده و از عشق و وفا میترسد که مبادا به دام هوس بیفتد. او همچنین به ضعف خود در برابر عشق اشاره میکند و از بیقدریاش در برابر زیباییها مینالد. در یک تصویر غمانگیز، او به فریاد سوختگان عشق اشاره میکند و با حسرت از دوری معشوق صحبت میکند. در نهایت، او به وضعیت خود در تلاش برای به دست آوردن عشق اشاره میکند و به نظر میرسد که با وجود تمام تلاشها، همچنان در قفس محدودیتهای خود محبوس مانده است.
هوش مصنوعی: من گرفتار دام آرزوها و خواستهها نمیشوم، چون همچون شعلهای هستم که حتی بر روی خار و علف هم میافتد و خاموش نمیشود.
هوش مصنوعی: در من، جاذبهای وجود دارد که تمام دنیا را تحت تأثیر قرار میدهد. اما متأسفانه ممکن است به خاطر نادانی یا رویدادهای ناگوار، به بند و اسارت بیفتم و از زیباییها و ارزشهای واقعی خود دور شوم.
هوش مصنوعی: اگرچه من در حالتی از بیحالی و بینفسی قرار دارم، اما ارتباط من با صدای هیجانانگیز این سفر هنوز قطع نمیشود. حتی اگر مثل زنگ قافله، به زمین بیفتم، باز هم در این حیرت و شگفتی باقی میمانم.
هوش مصنوعی: من بیارزش نیستم، حتی اگر در باغی بکارند و به رنگ میوههای رسیده در زمین بیفتم.
هوش مصنوعی: عاشق در مسیر رسیدن به معشوق به شدت شجاعت و صداقت دارد، اما از رسوایی و شناخته شدن میترسد. کاش در این مسیر، به دست نیروی انتظامی بیفتم تا حداقل به دلیل عشق خود مورد بازخواست قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: فکر کردن به تغییرات وفاداری، ذهن را به شدت مشغول و نگران میکند. میترسم که عشق از دلم برود و به دام وسوسهها بیفتم.
هوش مصنوعی: وقتی میخواهم قدمی به سمت تو بردارم و به زلفهای به هم پیچیدهات نزدیک شوم، در تلاش برای رسیدن به تو، دچار تردید میشوم و عقبنشینی میکنم.
هوش مصنوعی: به خاطر ضعف و ناتوانیام، عذاب و زحمتم به اندازهی کمترین چیزهاست، مثل اینکه نگران افتادن مگسی بر پایم باشم.
هوش مصنوعی: آوای آدمهایی که از درد میسوزند، نشانه ناتوانی است. ای کاش در دوری از تو، تنها با یک ناله بیفتم.
هوش مصنوعی: وقتی صبح میشود و من با شجاعت سخن میگویم، از خجالت آب میشوم و به حال خودم فکر میکنم.
هوش مصنوعی: تمام وجود من به جز یک قطره اشک نیست و همه جهان به عشق چه کسی بر زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: طاووس به خاطر زیبایی پرهایش به خود افتخار میکند و چه عجیب است اگر من هم به خاطر هنرم به جایگاهی برسم که زندانی باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.