به رنگی یأس جوشیدهست با دل
که درد آید اگر گویم بیا دل
جمالت مقصد چشم است، کو چشم؟
غمت باب دل است اما کجا دل؟
سراپا ناله میجوشیم چون موج
تپش خون کرد در هر عضو ما دل
درای کاروان دشت یأسیم
چه سازد گر ننالد بینوا دل
سراغ ما غبار بال عنقاست
به رنگ رفته دارد نقش پا دل
ز اشک و آه مشتاقان مپرسید
هجوم بسمل است از دیده تا دل
ز پرواز نفس غافل مباشید
چو شبنم ریشه دارد در هوا دل
ز خاک ما قدم فهمیده بردار
مبادا بشکنی در زیر پا دل
درین محفل کسی محتاج کس نیست
همین کار دل افتادهست با دل
گرفتارم گرفتارم گرفتار
نمیدانم نفس دام است یا دل
به صورت بیدلم اما به معنی
بود چون اشک سر تا پای ما دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساس یأس و درد دل اشاره میکند. او میگوید که دلش به رنگ یأس پر شده و هرگاه بخواهد به درد و رنجش بپردازد، بیشتر غمگین میشود. جمال معشوق مقصد نگاه اوست ولی غم او همچنان در دل جا دارد. شاعر از نالههایی میگوید که همچون امواج در وجودش جاری است و به عمق ناامیدیاش اشاره میکند.
او به تدریج از گرفتاریهای خود میگوید و متذکر میشود که شاید نفس او یک دام است یا دلش. در نهایت، با اینکه در ظاهر بیدل است، در باطن تمام وجودش را احساسات و اشک پر کرده است. شاعر به تنهایی و ناامیدی در جمعی اشاره میکند که هیچ کس به دیگری نیاز ندارد و همه درگیر درد دل خود هستند.
هوش مصنوعی: دل من از یأس و ناامیدی پر شده است و زمانی که بخواهم در موردش صحبت کنم، احساس درد و رنج میکنم.
هوش مصنوعی: زیبایی تو هدف نگاه است، پس کجاست آن نگاه؟ غمت دروازه دل است، ولی کجا است آن دل؟
هوش مصنوعی: ما به طور کامل در حال ناله و زاری هستیم، مانند موجی که به خاطر تپش خون در هر قسمت از وجودمان دل میزند.
هوش مصنوعی: کاروانی که در دشت ناامیدی حرکت میکند، چه تاثیری دارد اگر دل بیچارهای شکوایه نکند؟
هوش مصنوعی: ما از وجود خود غبار و نشانههایی داریم که به زندگیامان جلوهای خاص بخشیده است، اما آنچه واقعی است و ما را شاداب نگهمیدارد، خاطرات و احساسات عمیقتریست که در دل داریم.
هوش مصنوعی: از اشک و نالههای عاشقان نپرسید، زیرا که این حالتی است دردناک که از چشمها به دلها هجوم میآورد.
هوش مصنوعی: از غفلت در خصوص نفس خود دوری کنید، زیرا مانند شبنم که در هوا وجود دارد، دل نیز به آن وابسته است.
هوش مصنوعی: از خاک ما پا را بالا بگذار تا مبادا دل را زیر پا بشکنی و بشکنی.
هوش مصنوعی: در این جمع، هیچکس به هیچکس نیازی ندارد، این خود دل است که با دل ارتباط برقرار کرده و کارها را پیش میبرد.
هوش مصنوعی: درمانی ندارم و در وضعیتی دشوار به سر میبرم. نمیدانم که این حس اسارت و گمشدگی ناشی از نفس خودم است یا احساسات و آرزوهای قلبیام.
هوش مصنوعی: من ظاهری آرام دارم، اما در دل گواهی بر درد و غمی عمیق است، زیرا اشکهایم تمام وجودم را خیس کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسی بر خواند ازین افسانه با دل
چو عشق آمد کجا صبر و کجا دل
مرا بهرت خصومتهاست با دل
کنون با من درین سودا و با دل
اگر باد سر زلفت همین است
کجا ما و کجا جان و کجا دل
ز تو از گوشه چشمی اشارت
[...]
طرب پیوند خواهد کرد با دل
روا گشت آنچه میجست از خدا دل
الا ای نوجوان سلطان عادل
زبانها متفق گردیده با دل
ز من عمریست میگردد جدا دل
ندانم با که گردید آشنا دل
ز حرف عشق خارا میگدازد
من و رازیکه نتوانگفت با دل
به فکر ناوک ابروکمانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.