غزل شمارهٔ ۱۸۰۹
عبارت مختصر تا کی سوال وصل پیغامش
مباد ای دشمن تحقیق از من بشنوی نامش
برهمن گو ببر زنار و زاهد سبحه آتشزن
غرور ناز دارد بینیاز از کفر و اسلامش
نگرداندهست اوراق تمنا انتظار من
هنوز این چشم قربانی مقشّر نیست بادامش
رهایی نیست مضمونی که گرد خاطرم گردد
ز خود غیر از گرفتاری برون افکندم از دامش
هوای جستجوی وصل برد اندیشهٔ ما را
به آن عالم که میباید شنید از خویش پیغامش
ندانم شوق احرام چه گلشن در نظر دارد
بهار از رنگ و بو عمریست گم کردهست آرامش
به زیر چرخ منشین گر تنزه مدعا باشد
عرقها بر چکیدن مایل است از سقف حمامش
ز دور آسمان گر سعد و نحسی در گمان داری
اثر وا میکند از کیفیت برجیس و بهرامش
دو عالم عیش و یک دم کلفت مردن نمیارزد
حذر از الفت صبحی که باشد در نظر شامش
سماجت پیشه یکسر منع را ترغیب میداند
مگس هنگام راندن بیشتر میگردد ابرامش
تلاش جاه بیدل انحراف وضع میخواهد
کشد لنگی سر از پایی که پیش آید ره بامش
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: بیدل نشر نگاه | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.