کو دماغ جهد، تن در خاکساری داده را
ناتوانی سخت افشردهست نبض جاده را
وصل نتواند خمار حسرت دلها شکست
کم نسازد میکشی خمیازه جام باده را
از زبان خامشی تقریر من غافل مباش
جوهرتیغ است این موج به جا استاده را
نیست ممکن رنگ را با بویگل آمیختن
کم رسد گردکدورت دامن آزاده را
بیتکلف شعله جولان تمنای توایم
نقش پای ما به رنگ شمع سوزد جاده را
شوخی چشمت هماز مژگان توان دیدآشکار
گردن مینا بود رگهای تاک این باده را
سینه صافی میکند آیینه را دام مثال
از قبول نقش نبود چاره لوح ساده را
موج درگوهر زآشوب تپشها ایمن است
نیست تشویش دگر در بند دل افتاده را
زندگی نذر فناکن از تلاش سوده باش
حفظ تاکی مشت خاری سوختن آماده را
ساز خسّت نیست بیدل بیدرشتیهای طبع
کمتر افتد نرمی پستان زن نازاده را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شرایط انسانی و عواطف عمیق پرداخته است. شاعر از ناتوانی و درد دلهایی که بر اثر حسرت و انتظار بیپاسخ به وجود آمده، سخن میگوید. او به زیبایی وصل و عشق اشاره میکند و نشان میدهد که این وصل نمیتواند خمار دلشکسته را التیام دهد. شاعر همچنین به آرامش و زیبایی طبیعت و زندگی اشاره میکند، اما در عین حال بر دشواریهای عشق و زندگی تأکید دارد. در نهایت، او بیان میکند که زندگی باید به سمت فنا سوق یابد و در این مسیر از سختیها و نرمیها عبور کرد.
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که کسی که تلاش و زحمت میکشد، در مقابل مشکلات و سختیها تسلیم نمیشود و به طور کلی نشان میدهد که سختکوشی و پایداری در برابر دشواریها، نشانهای از قوت و مقاومت فرد است. این فرد در مسیر تلاش و کوشش، احساس ناتوانی نمیکند و هرچند در راه پیشرفت ممکن است با موانع روبرو شود، اما همچنان با قاطعیت به جلو حرکت میکند.
هوش مصنوعی: اتصال و پیوندی که موجب رفع درد و حسرت دلها شود، ممکن نیست. حتی اگر دلهای شکستهام را کم اثر کند، تو هنوز در حال کشیدن چای و در حال نوشیدن مشروبات هستی.
هوش مصنوعی: از سکوت من غافل نشو، زیرا سخنانم مانند تیزی شمشیر است و این موجی که به جا ایستاده، نشاندهنده عمق احساسات من است.
هوش مصنوعی: ترکیب رنگ و بوی گل امکانپذیر نیست و وجود غم و تیرگی در دامن انسان آزاد را نمیتوان نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: ما بدون هیچ زحمت و تلاشی، با اشتیاق و رغبت در پی تو هستیم و ردپای ما مانند رنگ شمعی که میسوزد، بر روی جاده باقی میماند.
هوش مصنوعی: چشمانت به قدری زیبا و جذاب است که با بازیگوشیاش، هر کس توانایی دیدن آن را ندارد. گردن لطیف و باریک مینا، خاطرهای از رگهای تاک را به یاد میآورد که این شراب را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: آیینه هر چقدر هم که صاف باشد، باز هم با دام مثال نمیتواند تصویری را که در آن نقش بسته است، به راحتی بپذیرد. لوح ساده نیز توانایی ثبت و ضبط آنچه در ذهن است را ندارد.
هوش مصنوعی: موج در دریا از تلاطم و نوسانات بیخبر است و نمیگذارد که نگرانیهای دیگر دلش را مشغول کند.
هوش مصنوعی: زندگی را به خاطر فنا و پایانش هزینه کن و از تلاش خسته نشو. چرا که نگه داشتن چیزهای موقتی مانند مزرعهای است که با خاشاک و خار سوخته میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که سختیهای ناشی از بزرگمنشی در زندگی نمیتواند به نازکی و لطافت روحی دست یابد، مانند نرمی پستان یک زن که در او ناز و فخر وجود دارد. در واقع، این ابراز میکند که آدمی نمیتواند به راحتی و لطافت برخورد کند اگر از سختگیری و درشتی طبع دور نباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جا به عرش دوش خود دادم سبوی باده را
فرش کردم در ره می دامن سجاده را
چون سبو تا هست نم از زندگی در پیکرت
دستگیری کن می آشامان عاشق باده را
این سخن را سرو می گوید به آواز بلند
[...]
قید هستی نیست مانع خاطرآزاده را
در دل مینا برونگردیست رنگ باده را
خوابناکان را نمیباشد تمیز روز و شب
ظلمت ونور است یکسان تن بهغفلت دادهرا
ناتوانی مشق دردی کن که در دیوان عشق
[...]
روزگار آسوده دارد مردم آزاده را
زحمتِ سِندان نمی آید در بگشاده را
از سرِ من عشق کی بیرون رود مانندِ خلق
چون کنم دور از خود این همزادۀ آزاده را
خوش نمی آید به گوشم جز حدیثِ کودکان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.