برای خاطرم غم آفریدند
طفیل چشم من یم آفریدند
چو صبح آنجا که من پرواز دارم
قفس با بال توأم آفریدند
عرقگل کردهام از شرم هستی
مرا از چشم شبنم آفریدند
گهر موج آورد آیینه جوهر
دل بیآرزو کم آفریدند
جهان خونریز بنیاد است هشدار
سر سال از محرم آفریدند
وداع غنچه را گل نام کردند
طرب را ماتم غم آفریدند
علاجی نیست داغ بندگی را
اگر بیشم وگرکم آفریدند
کف خاکی که بر بادش توان داد
به خونگلکرده آدم آفریدند
طلسم زندگی الفت بنا نیست
نفس را یک قلم رم آفریدند
اگر عالم برای خویش پیداست
برای من مرا هم آفریدند
چه سان تابم سر از فرمان تسلیم
که چون ابرویم از خم آفریدند
دلم بیدل ندارد چاره از داغ
نگین را بهر خاتم آفریدند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و متناقض انسانی میپردازد. شاعر از غم و تضادهای زندگی، زیبایی و درد، عشق و فراق سخن میگوید. او به این موضوع اشاره میکند که زندگی پر از چالشها و رنجهاست، اما در عین حال زیباییها و لحظات شادی نیز وجود دارد. از قفس و محدودیتهای وجودی صحبت میکند و به تأثیرات این احساسات بر دل و روح انسان اشاره مینماید. در نهایت، شاعر به ناچار از تسلیم در برابر این واقعیتها سخن میگوید و به دنبال راهی برای پذیرش و زندگی در این جهان پرآشوب و زیبا میگردد.
هوش مصنوعی: برای خاطر من غم و اندوهی به وجود آوردند، به خاطر چشمان من دریایی از غم ساختهاند.
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح میرسد و من در آسمان پرواز میکنم، در همان جا قفسی برای من ساختهاند که همراه با بال توست.
هوش مصنوعی: عطر گل به خاطر شرم وجود من به وجود آمده است و من از نگاه شبنم خلق شدهام.
هوش مصنوعی: موج مانند جواهر، زیبایی و عمق احساسات را به تصویر میکشد، و انسانهایی که دلهای بیخواستهای دارند، کمتر به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: جهان پر از خون و جنگ است، مراقب باش که سر سال از محرم آغاز شده و در این زمان حوادث مهمی رخ میدهد.
هوش مصنوعی: غنچه را وداع کردند و آن را به گل تبدیل کردند، در حالی که شادی به غم و ماتم تبدیل شد.
هوش مصنوعی: هیچ درمانی برای درد وابستگی وجود ندارد، چه اگر با فراوانی و چه اگر با کمی آفریده شده باشی.
هوش مصنوعی: خاکی که میتوان آن را به وزش باد سپرد، از خون و تلاش انسان ساخته شده است.
هوش مصنوعی: زندگی به گونهای طراحی شده که انسان نمیتواند به سادگی بر مشکلات غلبه کند و برای هر نفس کشیدن نیاز به تلاش و مبارزه دارد.
هوش مصنوعی: اگر همه چیز برای دیگران روشن و مشخص است، پس برای من که وجود دارم نیز باید معنایی داشته باشد و برای من هم واژهای از خالق وجود دارد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از فرمان تسلیم سرپیچی کنم، در حالی که مانند ابرویی خمیده آفریده شدهام؟
هوش مصنوعی: دل من که دلی بیتاب و بیاحساس نیست، نمیتواند از درد و غم نگین خود رهایی یابد؛ چرا که برای ساخت انگشتر، نگین را آفریدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به شوخی زد طرب غم آفریدند
مکرر شد عسل سم آفریدند
نثار نازی از اندیشه گل کرد
دو عالم جان به یک دم آفریدند
به زخم اضطراب بسمل ما
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.