ز هستی قطعکن گر میل راحت در نمود آمد
چو حیرت صاف ما در دست تا مژگان فرود آمد
نماز ما ضعیفان معبد دیگر نمیخواهد
شکستآنجا کهشدمحرابطاقتدرسجود آمد
چه دارد سیر امکان جز امید خاک گردیدن
درین حرمانسرا هرکس عدم مشتاق بود آمد
ز وضع زندگی طرفی نبستم جز به نومیدی
چه سازم این ندامتساز پر عبرت سرود آمد
به این عجزیکه در بنیاد سعی خویش میبینم
شوم گر سایه از دیوار نتوانم فرود آمد
ندانم دامن زلف که از کف دادهام یارب
صدای دست برهم سودنم پر مشک سود آمد
گرانست از سماجتگر همه آب بقا باشد
به مجلس چون نفس بر لب نباید زود زود آمد
ز هستی تا نگشم منفعل آهم نجست از دل
عرق آبی به رویم زد که این اخگر به دود آمد
ز استغنا چو بیدل داشتم امید تشریفی
گسستن از دو عالم کسوتم را تار و پود آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی وجود و زندگی میپردازد و به این نتیجه میرسد که اگر خوشی و راحتی در دنیا پیدا شود، باید از هستی خود جدا شود. او به ضعف و ناکام بودن خود در عبادت و ارتباط با خدا اعتراف میکند و زندگی را پر از ناامیدی میبیند. شاعر به نوعی احساس خلاء و بیفایده بودن تلاشهایش را بیان میکند و در نهایت، به گسست از دو عالم اشاره میکند و بیان میکند که امیدش را از هر دو دنیای مادی و معنوی از دست داده است.
هوش مصنوعی: اگر خواسته باشی از وجود خویش جدا شوی، زمانی که آرامش در برابر تو ظاهر شود، به سادگی و پاکی حیرت ما در دستانمان است تا زمانی که اشکها از مژگان فرو ریخته شود.
هوش مصنوعی: نماز ما از ناتوانی دیگر نیازی به معبد ندارد، مگر آنکه در آنجا که خستگی را احساس میکنم، در حال سجده به آرامش برسم.
هوش مصنوعی: در این دنیا که پر از ناامیدی است، آیا چیزی جز امید برای ما باقی مانده است؟ اگر کسی آرزوی نبودن و عدم را داشته باشد، به این دنیای پر از غم و اندوه میآید.
هوش مصنوعی: از وضعیت زندگی هیچ نتیجهای نگرفتم جز ناامیدی. چه کار میتوانم بکنم با این حس پشیمانی که سرشار از عبرت است؟
هوش مصنوعی: در تلاشهایم، به این ضعف و ناتوانی که در خود میبینم، اگر نتوانم سایهام را از دیوار پایین بیاورم، واقعاً ناامید و غمگین میشوم.
هوش مصنوعی: نمیدانم که چطور دامن زلف را از دست دادهام. ای خدای من، صدای دست که به هم میکوبم، بوی مشک را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: اگر تمام آب حیات در یک جا جمع باشد، هیچگاه نباید بهطور مکرر و زود به زود در آن محل حاضر شوی، چراکه ممکن است در آن جمع به عواقب ناخوشایندی دچار شوی. در واقع، باید در حضور در این نوع مجالس تأمل و احتیاط کرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از وجود خود بیخبر بودم، هیچ چیز نتوانست مرا تحت تأثیر قرار دهد. لحظهای احساس عرقی سرد بر روی صورتم نشسته که نشاندهندهی این است که این شعله در درونم به دود تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: با خود میگفتم که وقتی به مقام و جایگاهی بالا برسم، از این دو دنیا جدا خواهم شد. اما در واقع، ناامیدی و مشکلات زندگی مانند تار و پود به من چسبیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
دگرباره سر مستان ز مستی در سجود آمد
مگر آن مطرب جانها ز پرده در سرود آمد
سراندازان و جانبازان دگرباره بشوریدند
وجود اندر فنا رفت و فنا اندر وجود آمد
دگرباره جهان پر شد ز بانگ صور اسرافیل
[...]
به ناز افراختی قامت فلکها در سجود آمد
زمی افروختی رخسار، آتش در وجود آمد
نمود این جهان بودی ندارد، بارها دیدم
من و تنگ دهان او که بود بی نمود آمد
که باور می کند از ما اگر مژگان تر نبود؟
[...]
عطا فرمود حق دختی نزد حاجی محمد را
که مضمونی به مولودش مرا بس خوش نمود آمد
صفائی بی چرا بسرای تاریخ ولادت را
قرینه چون پری از جن و دیوی در شهود آمد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.