تا دل دیوانه واماند از تپیدن داغ شد
اضطراب این سپند از آرمیدن داغ شد
هیچکسچون نقشپا از خاکراهم برنداشت
اینگل محرومی از درد نچیدن داغ شد
می دهد سعی طلب عرض سراغ منزلم
نادویدنها ز درد نارسیدن داغ شد
غافلم از حسنش اما اینقدر دانمکه دوش
برقحیرت جلوهای دیدمکه دیدن داغ شد
برق بردل ریخت آخر حسرت نشو و نما
چون شرر این دانه از شوق دمیدن داغ شد
از جنونپیمایی طاووس بیتابم- مپرس
پر زدم چندان که در بالم پریدن داغ شد
محو دیدارکهام کز دورباش جلوهاش
برمژه هرقطره اشکم تا چکیدن داغ شد
عاقبت گردنکشان را طوق گردن نقش پاست
شعله هم اینجا به جرم سر کشیدن داغ شد
آب درآیینه آخر فال حیرت میزند
آنقدر از پا نشستم کارمیدن داغ شد
غیر عبرت شمع من زین انجمن حاصل نکرد
انچه در دیدن گلش بود از ندیدن داغ شد
نالهای کردم به گلشن بیدل از شوق گلی
لالهها را پنبهٔ گوش از شنیدن داغ شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر با استفاده از تصورات عاشقانه و دلتنگیهایش به توصیف حالتی روحی میپردازد که از عشق و فاصله با محبوبش ناشی میشود. او از درد و اضطراب ناشی از جدایی صحبت میکند و بیان میکند که در حالی که تلاش میکند از معشوقش خبر بگیرد، حسرت و نرسیدن به او، دلش را میفشارد. شاعر همچنین به زیبایی محبوب و تاثیر آن بر احساساتش اشاره میکند و با توصیف دیدهها و نالههایش، عواطف عمیق خود را نسبت به عشق و زیستن در غم فقدان عشق بیان مینماید. در نهایت، او اذعان میکند که عشقش او را به جنون میکشاند و در میان این احساسات، نگاهی به آسیبپذیری و حسرتش دارد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که دل دیوانه دیگر نمیتواند بزند و از تپش بازایستاده است. در نتیجه، اضطراب و نگرانی این آتش از آرامش آن به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: هیچکس نتوانست اثر پای خود را از روی زمین بردارد، این گل بیچاره به خاطر درد نچیدن، داغ و غمناک شده است.
هوش مصنوعی: در تلاش برای جستجوی حال و وضع خود هستم و از جابهجا شدن و بیقراری رنج میکشم. دلم به شدت از اینکه به مقصد نرسیدهام، میسوزد.
هوش مصنوعی: از زیبایی او بسیار غافل هستم، اما این را میدانم که دیشب نوری حیرتانگیز را دیدم که باعث شد حس عجیبی در من به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: در آخر، حسرتی عمیق بر دل نشسته که همچون شعلهای سوزان، به جان دانهای از شوق و عشق جان میبخشد.
هوش مصنوعی: من از دیوانگی و زیبایی طاووس به شدت تحت تأثیر قرار گرفتهام و نپرس که چقدر پرواز کردهام، چون در بالهایم احساس سوختن و التهاب دارم.
هوش مصنوعی: قطع ارتباط با محبوب به قدری مرا مشغول کرده که حتی دوری او بر روی هر قطره اشکم تأثیر گذاشته و آن را داغ و دلتنگ کرده است.
هوش مصنوعی: در نهایت، کسانی که سرکشی میکنند، به زنجیر و عذاب میافتند. حتی شعلههایی که در اینجا به خاطر سرکشی به وجود آمدهاند، داغ و سوزان شدهاند.
هوش مصنوعی: تابش نور در آبهایی که در آینه نمایان شدهاند، حیرت و شگفتی ایجاد میکند. من آنقدر نشستهام که پاهایم خسته و داغ شده است.
هوش مصنوعی: شمع من در این جمع هیچ بهرهای جز عبرت نبرد و آنچه از دیدن گل برایش بود، از ندیدنش دچار درد و ناکامی شد.
هوش مصنوعی: در باغی پر از گل، به خاطر شوقی که به گل لاله داشتم، نالهای سر دادم، و صدای نالهام باعث شد که پنبههایی که در گوش داشتم، از شنیدن آن داغ و ناراحت شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.