در این خرابه نه دشمن نه دوست میباشد
به هرچه وارسی آنجاکه اوست میباشد
به رنج شبهه مفرسا که حرف مکتب عشق
در آن جریده که بیپشت و روست میباشد
غم جدایی اسباب میخورد همه کس
همیشه نان تعلق دو پوست میباشد
تلاش فطرت دون غیر خودنمایی نیست
دماغ آبله آماس دوست میباشد
ز بسکه نسخهٔ تحقیق ما پریشان است
نظر بهکاشغر و دل به خوست میباشد
غبار معبد تقوا به باده ده کانجا
کمال صدق و صفا تا وضوست میباشد
تو لفظ، مغتنم انگار، فکر معنی چیست
که مغزها همه محتاج پوست میباشد
جبین ز سجده ندزدی که سربلندی شرم
به عالمیکه زمین روبروست میباشد
ز تازهرویی اخلاق نگذری بیدل
بهار تا اثر رنگ و بوست میباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.