آگاهی از خیال خودم بینیاز کرد
خود را ندید آینه تا چشم باز کرد
نعل جهان در آتش فکر سلامت است
آن شعله آرمید که مشق گداز کرد
چون آه کرد رهگذر ناامیدیام
هرکس ز پا نشست مرا سرفراز کرد
کو زحمت فراق و کدام انبساط وصل
زین جور آنچه کرد به ما امتیاز کرد
کلفتزدای کینهٔ دلها تواضع است
زین تیشه میتوان گره سنگ باز کرد
حیرت مقیم خانهٔ آیینه است و بس
نتوان به روی ما در دلها فراز کرد
داغم ز سایهای که به طوف سجود او
پای طلب ز نقش جبین نیاز کرد
شابت قیام و شیب رکوع و فنا سجود
در هستی و عدم نتوان جز نماز کرد
زین گلستان به حیرت شبنم رسیدهام
باید دری به خانهٔ خورشید باز کرد
در پرده بود صورت موهوم هستیام
آیینهٔ خیال تو افشای رازکرد
بر زندگیست بار گرانجانیام هنوز
قد دو تا مرا خم ابروی ناز کرد
گامی نبود بیش ره مقصد فنا
این رشته را نفس به کشاکش دراز کرد
معنی نمای چهره مقصود نیستی ست
بیدل مرا گداختن آیینهسازکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن کس که بر امیر در مرگ باز کرد
بر خویشتن نگر نتواند فراز کرد
آن بت که بر دلم در شادی فرازکرد
یک باره بر دلم دری ز مهر باز کرد
زلف جو سام بر دل مسکین من فکند
تا بر دلم جهان در خورشید باز کرد
بیخواب کرد چشم دلم در فراق خویش
[...]
تا بر دل من آن بت طناز ناز کرد
صد در ز ناز بر دل من باز باز کرد
تا دوست بر دلم در عالم فراز کرد
دل را به عشق خویش ز جان بی نیاز کرد
دل از شراب عشق چو بر خویشتن فتاد
از جان بشست دست و به جانان دراز کرد
فریاد برکشید چو مست از شراب عشق
[...]
ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد
دل را لبش ز تنگ شکر بینیاز کرد
کافر، که رخ ز قبله بپیچیده بود و سر
چون قامتش بدید به رغبت نماز کرد
ای دلبری که عارض چون آفتاب تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.