خودسر به مرک گردن دعوی فرود کرد
چون سر نماند شمع قبول سجود کرد
در سعی بذل کوش که اینجا خسیس هم
جان دادنش به حسرت جاوید جود کرد
زان غنچهٔ خموش به آهنگکاف و نون
سر زد تبسمی که عدم را وجود کرد
چندان خمار درد محبت نداشتم
بوی گلی که زخم مرا مشکسود کرد
ای چرخ زحمتگره کار من مبر
خواهد مه نوت سر ناخنکبود کرد
آیینهدار نقش قدم بود هستیام
هرکس نظرفکند به من سرفرودکرد
شد آبیار مزرع امکان گداز من
زین انجمن زیان زدهای شمع سودکرد
خونم به دل ز بویگلش میدرد نقاب
رنگ آتشی که داشت درین غنچه دود کرد
تا انتظار صبح قیامت امان کراست
کار درنگ ما نفس سرد زود کرد
هرکس به هرچه ساخت غنیمت شمرد وبس
یاس دوام، نوحهٔ ما را سرودکرد
بیدل کتاب طالع نظاره خواندهایم
مژگان هبوط داشت، تحیر صعود کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق تو روی ما ز عدم در وجود کرد
چیزی نبود، مهر رخت هرچه بود کرد
بر درد ما ز ماتم هجر تو تا ابد
خورشید چرخ خرقهٔ گردون کبود کرد
بوئی در آب و گِل ز گُل عارض تو بود
[...]
هر کس که سود چهره به راه تو سود کرد
در روی تو جمال ازل را سجود کرد
مسکین فقیه گوش اشارت شنو نداشت
منع سماع زمزمه چنگ و عود کرد
دیریست می زند دم ارشاد شیخ شهر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.