مکتوب من به هرکه برد باد میبرد
تا یاد کس رسیدنم از یاد میبرد
پرواز رنگ من اگر آید به امتحان
مانی شکست خامه به بهزاد میبرد
در دیر پا بر آتشم از کعبه سر به سنگ
دیگر کجایم این دل ناشاد میبرد
از حرف و صوت جوهر تحقیق رفته گیر
آیینه تا نفس زدهای باد میبرد
این پیکریکه تیشهٔ تدبیر جانکنی است
ما را همان به تربت فرهاد میبرد
تا گردی از خرام تو باغ تصورست
شوق از خودم به سایهٔ شمشاد میبرد
یک موج اگر عنان گسلد سیل گریهام
از خاک هند دجله به بغداد میبرد
هرچند دل ز شرم خیالات عرق کند
یک شیشه خانه عرض پریزاد میبرد
در آتشم فکن که سپند فسردهام
تا سرمه نیست زحمت فریاد میبرد
بیدل بنال ورنه درین دامگاه یأس
خاموشیات ز خاطر صیاد میبرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاد است دل که از غم تو یاد میبرد
این بارگیر بار غمت شاد میبرد
هر صبحدم دوگانه گزارم یگانه را
ذکر لب تو رونق اوراد میبرد
میگریم و چون سیل مرا آب برکشد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.