خسروی کاینه روی ظفر خنجر اوست
رونق سلطنت از تیغ ظفرپرور اوست
بام بی در که فلک کنیت و گردون لقب است
عاشق و شیفته خدمت بام و در اوست
پس ازین گر ننهد فتنه کله کژ چه عجب؟
کان کله کش سر انصاف بود بر سر اوست
قرص خورشید که چون چنبر زرین رسن است
جسته هر صبحدمی چون رسن از چنبر اوست
چرخ از آن شادی او خورد که در بزم جلال
آب حیوان به صفت قطره ای از ساغر اوست
سایه پر همای از چه سعادت اثرست؟
زانکه از فر ملک خاصیتی در پر اوست
فتح اگر شد خلف تیغ دو رویش چه عجب؟
چون شب و روز عروس ظفر اندر بر اوست
نرد دولت که برد زو؟ که فلک را گه لعب
مهره گر دوست و گرده همه در ششدر اوست
اوست در خورد جهان گر نه بدین همت و قدر
این کلوخی که جهانست چه اندر خور اوست؟
همچو نی بر دل شکر گرهی هست از آنک
رشگ خورد سخن خوبتر از شکر اوست
هر زمانش ز فلک تحفه جلالی دگرست
همچو چوگانش برین گوی هلالی دگرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل آن ترک نه اندر خور سیمین بر اوست
سخن او نه ز جنس لب چون شکر اوست
با لب شیرین با من سخنان گوید تلخ
سخن تلخ نداند که نه اندر خور اوست
نه باندازه کند کار و نگویم که مکن
[...]
خسروی کاینه روی ظفر خنجر اوست
رونق سلطنت از تیغ ظفرپرور اوست
بام بی در که فلک کنیت و گردون لقب است
عاشق و شیفته خدمت بام و در اوست
پس ازین گر ننهد فتنه کله کژ چه عجب؟
[...]
ماه و خور رانده ای از مخزن سیم و زر اوست
حاصل کون و مکان ما حضر محضر اوست
آسمان مفتخر از میمنت اختر اوست
نظر بخت بهر مرحله بر منظر اوست
«دل آن ترک نه اندر خور سبمبنبر اوست
سخن او نه ز جنسلب چونشکر اوست»
بینی آن زلف که سیسنبر و سوسن، بر اوست
دل من فتنه برآن سوسن و سیسنبر اوست
چون فروپیچد و برتابد و بر بندد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.