کار عالم سست بنیاد آمدست
آسمان را پیشه بیداد آمدست
هر کجا زیر فلک صاحب دلی است
نیک نیک از غم به فریاد آمدست
ای خوشا آن کس که او را در جهان
یا دمی خوش یا دلی شاد آمدست
حاصل خاک آنچه هست از خشک و تر
چون ببینی جمله بر باد آمدست
در جهان هر کار کان مشکلتر است
از برای آدمیزاد آمدست
بنده آنم که او در عمر خویش
یکدم از بند غم آزاد آمدست
ای بسا غصه که خوردم چون مرا
دوستان رفته با یاد آمدست
از غم فرقت همی گردد خراب
هر دلی کز شادی آباد آمدست
سخت آسانست با زخم فراق
زخمها کز تیغ پولاد آمدست
رنج فرقت پژمرد آنرا که او
تازه همچون شاخ شمشاد آمدست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون امید تو باستاد آمدست
پای بست تو به بنیاد آمدست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.