گنجور

 
مجیرالدین بیلقانی

گل صبحدم از باد برآشفت و بریخت

با باد صبا حکایتی گفت و بریخت

بد عهدی عمر بین که گل در ده روز

سر بر زد و غنچه کرد و بشکفت و بریخت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode