گنجور

 
مجیرالدین بیلقانی

دوش از چشمم سرشگ خون افزون ریخت

وین طرفه که درجام می گلگون ریخت

می خواست که خون به خون شوید چشمم

بنگر که بهانه کرد و خون در خون ریخت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode