گنجور

 
مجیرالدین بیلقانی

ای کم زده خورشید فلک از رایت

عاجز شده کان ز طبع گوهرزایت

آن زهره نداشت رنج کاید بر تو

آمد به بهانه بوسه زد بر پایت