و امّا حدیث ملطّفهها؛ بدان وقت که مأمون به مرو بود و طاهر و هرثمه به در بغداد برادرش محمّد زبیده را درپیچیدند و آن جنگهای صعب میرفت و روزگار میکشید، از بغداد مقدّمان و بزرگان و اصناف مردم به مأمون تقرّب میکردند و ملطّفهها مینبشتند. و از مرو نیز گروهی از مردم مأمون به محمّد تقرّب میکردند و ملطّفهها مینبشتند و مأمون فرمودهبود تا آن ملطّفهها را در چندین سفط نهادهبودند و نگاه میداشتند و همچنان محمّد. و چون محمّد را بکشتند و مأمون به بغداد رسید، خازنان، آن ملطّفهها را که محمّد نگاه داشتن فرمودهبود، پیش مأمون آوردند و حال آن ملطّفهها که از مرو نبشتهبودند، بازنمودند. مأمون خالی کرد با وزیرش، حسن بن سهل و حال سفطهای خویش و از آنِ برادر بازراند و گفت: «در این باب چه باید کرد؟» حسن گفت: «خائنان هر دو جانب را دور باید کرد.» مأمون بخندید و گفت: «یا حسن، آنگاه از دو دولت کس نماند و بروند و به دشمن پیوندند و ما را درسپارند. و ما دو برادر بودیم، هر دو مستحقّ تخت و ملک. و این مردمان نتوانستند دانست که حال میان ما چون خواهدشد؛ بهترآمدِ خویش را مینگریستند. هرچند آنچه کردند، خطا بود که چاکران را امانت نگاه میباید داشت و کس بر راستی زیان نکردهاست. و چون خدای -عزَّ و جلّ- خلافت به ما داد، ما این فروگذاریم و دردی به دل کس نرسانیم.» حسن گفت: «خداوند بر حقّ است در این رای بزرگ که دید و من بر باطلم. چشم بد دور باد.» پس مأمون فرمود تا آن ملطّفهها بیاوردند و بر آتش نهادند تا تمام بسوخت. و خردمندان دانند که غور این حکایت چیست و هر دو تمام شد و پس به سرِ تاریخ بازشدم.
و غرض در آوردن حکایات، آن باشد تا تاریخ بدان آراسته گردد و دیگر تا هر کس که خرد دارد و همّتی با آن خرد یار شود و از روزگار مساعدت یابد و پادشاهی وی را برکشد، حیلت سازد تا به تکلیف و تدریج و ترتیب جاه خویش را زیادت کند و طبع خویش را بر آن خو ندهد که آن درجه که فلان یافتهاست، دشوار است بدان رسیدن، که کند و کاهل شود، یا فلان علم که فلان کس داند، بدان چون توان رسید؛ بلکه همّت برگمارد تا بدان درجه و بدان علم برسد که بزرگ عیبی باشد مردی را که خدای -عزَّ و جلّ- بی پرورش دادهباشد همّتی بلند و فهمی تیز و وی تواند که درجهیی بتواند یافت یا علمی بتواند آموخت و تن را بدان ننهد و به عجز بازگردد. و سخت نیکو گفتهاست در این باب یکی از بزرگان: شعر و لم أرَ في عیوبِ النّاسِ شیئاً کنقصِ القادرینَ علی التَّمامِ و فائده کتب و حکایات و سِیَر گذشته، این است که آن را بتدریج برخوانند و آنچه بباید و به کار آید، بردارند. و اللّهُ ولیُّ التَّوفیقِ.



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به روایت تاریخی دوران مأمون و درگیریهای میان او و برادرش محمد زبیده میپردازد. مأمون در مرو بود و طاهر و هرثمه در بغداد برادرش محمد را محاصره کرده بودند. مردم از دو سوی به مأمون ملطفه مینوشتند و مأمون این نامهها را جمعآوری کرده بود. پس از کشته شدن محمد، مأمون آن نامهها را به همراه وزیرش حسن بن سهل مورد بررسی قرار داد. حسن پیشنهاد کرد که هر دو طرف را از میان بردارند، اما مأمون با این نظر مخالف بود و معتقد بود که نباید به این روش عمل کرد. او تاکید میکند که باید به درستی و انصاف عمل کرد و هیچ کس را نباید آزار داد. مأمون تصمیم میگیرد که نامههای ملطفه را بسوزاند تا نشان دهد که به انتقامجویی فکر نمیکند. این روایت به یادآوری اهمیت خرد و همت در دستیابی به مقام و دانش میپردازد و توصیه میکند که خواندن و یادگیری باید به تدریج و با تلاش صورت گیرد.
هوش مصنوعی: مأمون در مرو بود و در بغداد برادرش محمّد زبیده درگیر مشکلات و جنگها بود. در این زمان، مردم بغداد به مأمون نزدیک میشدند و ملطّفهها (نامهها) مینوشتند. همچنین از مرو نیز عدهای به محمد نزدیک میشدند و ملطّفهها مینوشتند. مأمون دستور داده بود که این نامهها را جمعآوری کنند. بعد از اینکه محمد کشته شد و مأمون به بغداد رسید، خزانهداران نامههایی که محمد نگهداشته بود را به او آوردند. مأمون با وزیرش حسن بن سهل درباره این نامهها صحبت کرد و حسن پیشنهاد داد که افراد خائن باید از هر دو طرف دور شوند. مأمون با خنده پاسخ داد که اگر این کار انجام شود، هیچ کس از دو دولت باقی نمیماند و همه به دشمنان میپیوندند. سپس مأمون تصمیم گرفت نامهها را بیاورند و بر روی آتش بسوزاند تا از بین بروند. او بر این باور بود که باید به آینده متوجه بود و از انتقامجویی پرهیز کرد. حسن نیز بر درستی این نظر تأکید کرد. در نهایت، مأمون فرمان داد تا نامهها بسوزاند و همه چیز به فراموشی سپرده شود.
هوش مصنوعی: هدف این است که حکایات ذکر شوند تا تاریخ غنیتر گردد و همچنین هر کسی که دارای عقل است و ارادهای درخور داشته باشد، از فرصتهای مناسب استفاده کرده و برای پیشرفت در مقام و دانش خود تلاش کند. او باید در نظر داشته باشد که رسیدن به درجات بلند یا یادگیری علوم مختلف کار دشواری است و نباید به سادگی از آن گذر کند یا ناامید شود. بلکه باید همت بلند داشته باشد و برای دستیابی به آن درجات و علوم بکوشد، زیرا نداشتن تلاش و اراده در این زمینه نقص بزرگی است. یکی از بزرگان به خوبی در این مورد گفته که مطالعه تدریجی کتابها و حکایات و استفاده از آنچه ضروری و مفید است، بسیار مهم است و در این مسیر، خداوند یار و یاور ماست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.