گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

گویند مرکز وطن ما بود خراب

از بس فساد و خدعه در آنجا گرفته جای

انکار ازین فساد نداریم و روشن است

تاربکی و خرابی این ملعنت ‌سرای

لیکن خدا گواست که در مهد عافیت

پاک و نجیب و راد بپروردمان خدای

در پرتو فضیلت و آزادگی شرق

نیکو نهاد بودیم از شاه تا گدای

بنیادها فکندیم از هند تا به روم

دستورها نهادیم از مصر تا ختای

اغیار حیله‌ساز و دغل‌باز ناگهان

در ما فرو شدند و دگر گشت روی و رای

آن روز باخت این وطن پابرهنه‌، سر

کاینجا نهاد اجنبی سر برهنه‌، پای

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode