گویند مرکز وطن ما بود خراب
از بس فساد و خدعه در آنجا گرفته جای
انکار ازین فساد نداریم و روشن است
تاربکی و خرابی این ملعنت سرای
لیکن خدا گواست که در مهد عافیت
پاک و نجیب و راد بپروردمان خدای
در پرتو فضیلت و آزادگی شرق
نیکو نهاد بودیم از شاه تا گدای
بنیادها فکندیم از هند تا به روم
دستورها نهادیم از مصر تا ختای
اغیار حیلهساز و دغلباز ناگهان
در ما فرو شدند و دگر گشت روی و رای
آن روز باخت این وطن پابرهنه، سر
کاینجا نهاد اجنبی سر برهنه، پای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به خرابی و فساد موجود در وطن اشاره میکند و میگوید که این فساد و خدعه در جامعه به وضوح دیده میشود. اما او به یاد میآورد که در گذشته مردم پاک و نجیب بودند و در سایه فضیلت و آزادی رشد کردهاند. او از تلاشها و بنیادهایی که از هند تا روم بنا شده، یاد میکند و به تاثیر منفی نفوذ بیگانگان و تغییر چهرهٔ جامعه اشاره میکند. در نهایت، احساس ناامیدی و حسرت نسبت به از دست دادن هویت و خودمختاری سرزمینش را بیان میکند.
هوش مصنوعی: میگویند وطن ما به خاطر فساد و نیرنگهای زیاد، دچار خرابی و بحران شده است.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم وجود این فساد را انکار کنیم و واضح است که تاریکی و ویرانی این مکان لعنتی محسوس است.
هوش مصنوعی: اما خداوند گواهی میدهد که ما در محیطی آرام و با اخلاق خوب و شایسته بزرگ شدیم.
هوش مصنوعی: در نور مهربانی و ادب شرق، همه ما، از شاه تا گدا، آدمهای نیکو و با شخصیت بودیم.
هوش مصنوعی: ما تأسیسها و پایهگذاریهایی انجام دادیم که از هند تا روم را شامل میشود و قوانین و دستوراتی برقرار کردیم که از مصر تا ختای را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: افراد بیگانه به طور نامحسوس و فریبکارانه وارد زندگی ما شدند و نگرش و تفکر ما را به کلی تغییر دادند.
هوش مصنوعی: در آن روز، این سرزمین که بدون پوشش بود، به راحتی تسلیم بیگانگان شد که بدون وقایه و محافظتی بر آن وارد شدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جزوی و کلی از دو برون نیست آنچ هست
جز وی همه تو بخشی و کلی همه خدای
من از خدای و از تو همی خواهم این دو چیز
تا او ترا بقا دهد و تو مرا قبای
باغیست دلفروز و سراییست دلگشای
فرخنده بادبر ملک این باغ و این سرای
زین گونه باغ هیچ ندیدم به هیچ شهر
زین گونه جای هیچ ندیدم به هیچ جای
باغی چنان که بر در او بگذری اگر
[...]
نالم ز دل چو نای من اندر حصار نای
پستی گرفت همت من زین بلند جای
آرد هوای نای مرا ناله های زار
جز ناله های زار چه آرد هوای نای
گردون به درد و رنج مرا کشته بود اگر
[...]
ماه رجب که هست همایونترین همای
از آشیان فضل خدایست برگشای
پروازش از لوازم پیروزی و ظفر
گسترده سایه بر علم سایه خدای
خورشید خسروان که جهانراست عدل او
[...]
ای زلف بند کرده ز ابرو گره گشای
با دوستان بخند و سخن گوی و خوش درآی
میدان مهر جوی و درو اسب وصل تاز
چوگان عشق گیر و درو گوی دل ربای
انده فزای شد دل شادی پرست من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.