گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

گویند مرکز وطن ما بود خراب

از بس فساد و خدعه در آنجا گرفته جای

انکار ازین فساد نداریم و روشن است

تاربکی و خرابی این ملعنت ‌سرای

لیکن خدا گواست که در مهد عافیت

پاک و نجیب و راد بپروردمان خدای

در پرتو فضیلت و آزادگی شرق

نیکو نهاد بودیم از شاه تا گدای

بنیادها فکندیم از هند تا به روم

دستورها نهادیم از مصر تا ختای

اغیار حیله‌ساز و دغل‌باز ناگهان

در ما فرو شدند و دگر گشت روی و رای

آن روز باخت این وطن پابرهنه‌، سر

کاینجا نهاد اجنبی سر برهنه‌، پای

 
 
 
شمارهٔ ۱۶۴ - جواب روزنامه انگلیسی شرق نزدیک به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
عنصری

جزوی و کلی از دو برون نیست آنچ هست

جز وی همه تو بخشی و کلی همه خدای

من از خدای و از تو همی خواهم این دو چیز

تا او ترا بقا دهد و تو مرا قبای

فرخی سیستانی

باغیست دلفروز و سراییست دلگشای

فرخنده بادبر ملک این باغ و این سرای

زین گونه باغ هیچ ندیدم به هیچ شهر

زین گونه جای هیچ ندیدم به هیچ جای

باغی چنان که بر در او بگذری اگر

[...]

مسعود سعد سلمان

نالم ز دل چو نای من اندر حصار نای

پستی گرفت همت من زین بلند جای

آرد هوای نای مرا ناله های زار

جز ناله های زار چه آرد هوای نای

گردون به درد و رنج مرا کشته بود اگر

[...]

سوزنی سمرقندی

ماه رجب که هست همایونترین همای

از آشیان فضل خدایست برگشای

پروازش از لوازم پیروزی و ظفر

گسترده سایه بر علم سایه خدای

خورشید خسروان که جهانراست عدل او

[...]

قوامی رازی

ای زلف بند کرده ز ابرو گره گشای

با دوستان بخند و سخن گوی و خوش درآی

میدان مهر جوی و درو اسب وصل تاز

چوگان عشق گیر و درو گوی دل ربای

انده فزای شد دل شادی پرست من

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه