گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

رفت از ایران قوام‌ سلطنه زانک

پهنه کوچک بدُ و نبرد بزرگ

روی ازین ره بتافت زيرا بود

راه باريک و ره‌نورد بزرگ

پاره شد نسخهٔ پزشک‌، آری

خسته‌ بود این‌ مریض و درد بزرگ

او نگنجید در عمل که بدند

فکرها خرد وکارکرد بزرگ

او خردمند بود و خلق عوام

مملکت‌ تنگ بود و مرد بزرگ