ای آفتاب مشکو زی باغ کن شتاب
کز پشت شیر تافت دگرباره آفتاب
مرداد ماه باغ به بار است گونه گون
از بسد و زبرجد و لولوی دیریاب
هم شاخ راز میوه دگرگونه گشت چهر
هم باغ را به جلوه دگرگونه شد ثئیاب
بنگر بدان گلابی آویخته ز شاخ
چون بیضههای زرین پر شکر و گلاب
سیب سپید و سرخ به شاخ درخت بر
گویی ز چلچراغ فروزان بود حباب
یا کاویان درفش است از باد مضطرب
وان گونه گون گهرها تابان از اضطراب
انگور لعل بینی از تاک سرنگون
وانغژمهاش یکبهدگر فربی و خوشاب
پستان مادریست فراوان سر اندرو
و انباشته همه سرپستان به شهد ناب
یک خوشه زردگونه به رنگ پر تذرو
دیگر سیاه گونه بهسان پرغراب
یک رز چو اژدهایی پیچیده بر درخت
یک رز چو پارسایی خمیده بر تراب
یکرزکشیده همچو طنابی و دست طبع
دیبای رنگ رنگ فروهشته برطناب
یک رز نشسته همچو یکی زاهدی که دست
برداردی ز بهر دعاهای مستجاب
وانک ز دست و گردنش آویخته بسی
سبحهٔ رخام ودانه بههر سبحه بیحساب
باغست نار نمرود آنگه کجا رسید
از بهر پور آزرش آن ایزدی خطاب
آن شعلهها بمرد و بیفسرد لیک نور
اخگر بسی به شاخ درختان بود بتاب
روی شلیل شد به مثل چون رخ خلیل
نیمی ز هول زرد و دگر سرخ از التهاب
آلوی زرد چون رخ در باخته قمار
شفرنگ سرخ چون رخ دریافته شراب
شفتالوی رسیده بناگوش کود کیست
وان زردمو یکانش به صندل شده خضاب
از خربزه است باغتره پر عبیر تر
وز هندوانه مشکو پربوی مشکناب
پالیز از آن یکی شده پرکوزههای شهد
بستان ازین یکی شده پر زمردین قباب
زان کوزههای شهد برآید هلال چار
زین زمردین قباب برآید دو آفتاب
باید زدن به دامن کهسار خیمه زانک
شد شهر ری چو کورهٔ آهنگران بتاب
زنبق ز صفر یافت چهل پایه ارتفاع
گرما شناس را بین گر داری ارتیاب
گنجشک ازین درخت نپرد بدان درخت
کز تاب مهر گردد بیبابزن کباب
ماهی فرا نیاید از قعر آبدان
کز نور آفتاب درافتد به تف و تاب
تفتیده شد منازل چون منزل سقر
خوشیده شد جداول چون جدول کتاب
پالاونی است گویی این ابر نیمشب
کز وی همی بپالایند اخگر مذاب
بایست تختخواب نهادن به طرف جوی
وان کلهٔ نگاربن بستن به تختخواب
یکسو نسیم صحرا یکسو هوای کوه
یکسو نوای فاخته یک سو غریو آب
آوازهٔ هوام شبانگاه مر مرا
آید به گوش خوبتر از بربط و رباب
وبژه که خفته سرخوش نزدیک آبشار
پهلوی ماهرویی در نور ماهتاب
اینست شرط عقل ولیکن بهار را
اینحال ییش چشم نیاید مگر بهخواب
هم نیست خواب از آنکه درین سمج دوزخی
بیدار بود بایدم از شدت عذاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیباییهای باغ در ماه مرداد میپردازد. او آفتاب را به عنوان منبع نور و حرارت معرفی میکند که میوههای مختلف را به بار میآورد. باغ پر از میوههای رنگارنگ و خوشمزه است، از جمله سیب، انگور و گلابی که به نحوی زیبا به تصویر کشیده شدهاند. شاعر همچنین به زیبایی گلها و رنگهای مختلف اشاره میکند و فضای باغ را با اشارات به رنگها و عطرها زنده و پرجنبوجوش توصیف میکند. او به شدت گرما و تابش آفتاب اشاره کرده و به یادآوری این نکته میپردازد که چنین زیباییها و حالاتی تنها در خواب به ذهن خطور میکند و در واقعیت، زندگی با چالشها و عذابها همراه است. شعر ترکیبی از زیبایی طبیعی و احساسات انسانی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای خورشید، با شتاب به باغ بیفزا، زیرا که بار دیگر از پشت شیر تابش تو آغاز شده است.
هوش مصنوعی: در ماه مرداد، باغ پر از میوهها و زیباییهاست که با رنگها و طعمهای مختلفی زینت بخشیده شده است، به طوری که میتوان انواع مختلفی از آنها را دید.
هوش مصنوعی: شاخ درخت به طرز دیگری میوه میرساند و باغ نیز به شیوهای متفاوت جلوهگر میشود.
هوش مصنوعی: به شکوفهای که از شاخه آویزان است نگاه کن، مانند تخمهایی زرد رنگ که پر از شکر و عطر گل هستند.
هوش مصنوعی: سیبهای سفید و قرمز به شاخه درخت مانند حبابهای درخشان زیر نور چراغ به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: یا پرچم کاویان به خاطر دوندگی باد در حال تکان خوردن است و انواع جواهرات درخشان از این اضطراب میدرخشند.
هوش مصنوعی: انگورهای قرمزرنگی را میبینی که از تاک افتادهاند و روی زمین بغلت میخورند و به هم میچسبند در حالی که شیرهشان به خوبی جاری است.
هوش مصنوعی: پستان مادر مانند منبعی فراوان و پر از شیر ناب است که همه جا را پر کرده است.
هوش مصنوعی: یک خوشه زردی به رنگ پر طاووس و دیگری سیاه به شکل پر کلاغ است.
هوش مصنوعی: یک گل سرخ مانند اژدهایی درخت را نازک و پیچیده است، و یک گل دیگر مانند انسان گناه نکردهای بر زمین خمیده و فروتنی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: یک گل سرخ به زیبایی مانند نخهایی که روی طناب آویزان شده، به طوری که دست هنرمند با رنگهای مختلف بر روی این طناب، زیبایی را به تصویر کشیده است.
هوش مصنوعی: یک گل رز در مکانی نشسته است، انگار که یک زاهد به عبادت مشغول شده و از خواستههای خود دست برداشته تا به دعاهایی که به اجابت میرسند، بپردازد.
هوش مصنوعی: و اگر از دست و گردنش تعداد زیادی تسبیح از سنگ و دانههای مختلف آویزان باشد، هر کدام از این تسبیحها بیشمار است.
هوش مصنوعی: باغ نمرود جایی است که به خاطر پسر آزر، به سوی خدایی که با او صحبت میکرد، رفته است.
هوش مصنوعی: آن شعلهها خاموش شدند و از بین رفتند، اما نور آتشزا هنوز روی شاخ و برگ درختان تابیده است.
هوش مصنوعی: صورتش مانند میوه شلیل است، نیمهاش زرد و نیمهاش قرمز، به دلیل هیجان و التهابی که دارد.
هوش مصنوعی: آلوهای زرد مانند چهرهای هستند که در قمار باخته شدهاند و آلوهای قرمز مانند چهرهای هستند که شراب را چشیده و از آن لذت بردهاند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف میوههایی چون شفتالو و حالت جذابشان میپردازد. در آن به دخترانی اشاره میشود که به زیبایی و آراستگی خود اهمیت میدهند و رنگ زرد موهایشان به مانند عطر گرانبهایی جلوهگر است. شاعر از این طریق زیبایی ناگهانی و شگفتانگیز آنان را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: باغتره از خربزه عطر و بویی دلپذیرتر دارد و هندوانه نیز بویی شیرین و جذاب تر از نوشیدنیهای خوشمزه ارائه میدهد.
هوش مصنوعی: پالیز به آن یکی تبدیل شده است و کوزههای شهد در باغ به این یکی تبدیل شده و پر از قباهای سبز و زیبا شدهاند.
هوش مصنوعی: از کوزههایی که شهد دارند، هلالی شکل خارج میشود و از قبهای زمردی، دو خورشید روشن به وجود میآید.
هوش مصنوعی: باید به دامن کوهستان برویم، زیرا که شهر ری به مانند کورهٔ آهنگران داغ و پرجنبوجوش شده است.
هوش مصنوعی: زنبق که از صفر قد کشیده و به ارتفاع چهل پایه رسیده، شخصی را نشان میدهد که گرما را درک کرده و میتواند با دقت و توجه به موضوعات مختلف بپردازد.
هوش مصنوعی: گنجشک از این درخت پرواز نمیکند به سمت آن درخت، چون در تابستان میسوزد و میمیرد.
هوش مصنوعی: ماهی که در عمق آب باشد، نمیتواند با تابش نور خورشید به سطح آب بیاید و خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: خانهها به شدت داغ و شعلهور شدند، مانند حالتی که در جهنم است. همچنین، جداول (رویاها یا سرنوشتها) مانند صفحات کتاب به وضوح و روشنی درآمدند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد این ابر در تاریکی نیمهشب مانند پرچم یا پارچهای است که آتشهای ذوبشده را از خود دور میکند.
هوش مصنوعی: باید تخت خواب را به سمت جوی آب قرار داد و سر آن را به طرف نگار بند زد.
هوش مصنوعی: از یک سمت نسیم ملایم صحرا吹ید، از سمت دیگر هوای دلپذیر کوهستان وزیدن دارد، از طرفی صدای دلنواز فاخته به گوش میرسد و از سمتی دیگر صدای پرخروش آب به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: صدای هوای شبانگاهی برای من دلنشینتر از سازهای بربط و رباب به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: یک شخص خوشحال و خرم در کنار آبشار است، در حالی که دختر زیبایی را در نور ماه مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: این نکته عقلانی است، اما بهار به این شکل در چشم نمیآید، مگر در خواب.
هوش مصنوعی: این فرد از شدت عذاب و رنجی که در این جهنم تحمل میکند، حتی خواب آرامی ندارد و همیشه بیدار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟
تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟
گفتم متاب زلف و مرا ای پسر متاب
گفتا که بهر تاب تو دارم چنین بتاب
گفتم نهی برین دلم آن تابدار زلف
گفتا که مشک ناب ندارد قرار و تاب
گفتم که تاب دارد بس با رخ تو زلف
[...]
ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
بشنو سؤال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز
دیدهاست چشمهای که درو نیست هیچ آب
چشمهست و آب نیست، پس این چشمه چون بُوَد؟
[...]
چون از فراق دوست خبر دادم آن غراب
رنگ غراب داشت زمانه سیاه ناب
چونانکه از نشیمن بر بانگ تیر و زه
بجهد غراب ناگه جستم ز جای خواب
از گریه چون غرابم آواز در گلو
[...]
ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب
ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب
با همت تو وهم نداند برید راه
با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب
حکم ترا مطیع بود روز و شب فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.