چون غرهٔ افق ز شفق شد شقیق رنگ
بر شاه روم تاختن آورد شاه زنگ
شب را ز روی، پرده برافتاد و رخ نهفت
حور سپیدچهر، ز دیو سیاهرنگ
خورشید رخ نهفت و برآمد هلال عید
خمیدهسر چو ابروی مهطلعتان شنگ
چون تازه بادرنگی سر زده ز شاخ
وز برگ گشته پنهان نیمی ز بادرنگ
گفتی یکی نهنگ نهان شد در آب و ماند
بر آب نیمی از سر دندان آن نهنگ
یا همچو جنگجویی کز بیم جنگیان
افکنده خنجر از کف و بگریخته ز جنگ
یا جسته رنگ از کف صیاد با شتاب
وندر میان دشت درافتاده شاخ رنگ
یا خادمی نهاده دویتی ز زر ناب
ییش وزیر شرق خداوند فروهنگ
بخبخ به مرکبی که بدیدم به درگهت
پویندهای بدیع و کرازندهای کرنگ
در دشت همچنان که بهدشت اندرون گوزن
درآب آنچنان که به آب اندرون نهنگ
اندام او به نرمی چون دیبهٔ طراز
اعصاب او به سختی چون شاخه زرنگ
پیش از خدنگ، بر سر آماجگه رسد
بر پشتش ار کشی سوی آماجگه خدنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیباییهای طبیعت و تحولاتی که در آن میگذرد میپردازد. او از غروب و بامداد سخن میگوید که رنگهای شفق و شب را به تصویر میکشد. با توصیفاتی چون "خورشید رخ نهفت" و "هلال عید" به حال و هوای خوشایند صبحگاهی اشاره میکند. همچنین به مقایسههای زیبایی بین موجودات طبیعی مانند نهنگ و جنگجو پرداخته و در نهایت به تصویر یک مرکب خاص و زیبا اشاره میکند که به زیبایی و قدرت اشاره دارد. شعر به طور کلی حس شگفتی از زیباییهای طبیعت و قدرت درونی موجودات را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که رنگ شفق آسمان را سرخ کرده، به نظر میرسد که شاه بر اسبش آماده رزم شده و به راه افتاده است.
هوش مصنوعی: شب، به آرامی پردهاش را کنار زد و چهرهی زیبای حوری سپید را از زیر پنهان خود بیرون آورد، در حالی که تصویر دیو سیاه همچنان مخفی مانده بود.
هوش مصنوعی: خورشید پنهان شد و هلال عید در آسمان نمایان گشت، شبیه ابروی زیبای کسی با چهرهی دلربا.
هوش مصنوعی: وقتی بادرنگی تازه از شاخه بیرون آمده، نیمی از خود را در میان برگها پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: گفتی که یک نهنگ در آب پنهان شده و فقط نیمی از سرش که دندان دارد، بالا آمده و دیده میشود.
هوش مصنوعی: شخصی شبیه به جنگجویی که از ترس دشمنان، شمشیرش را انداخته و از میدان نبرد فرار کرده است.
هوش مصنوعی: صید از دستان صیاد به سرعت رنگ میگیرد و در دل دشت، شاخی که به آن رنگ زده شده، بر زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: یا خادمی که دوستی زرین برای وزیر شرق خداوند فرهنگ با زحمت فراهم کردهای.
هوش مصنوعی: به مرکبی که من به درگاه تو تقدیم کردم، خوشا به حال او که پویایی تازه و جلالی حیرتانگیز دارد.
هوش مصنوعی: در دشت، گوزن به آب میزند، همانطور که نهنگ به دل دریا میرود.
هوش مصنوعی: انسانی با ظاهری نرم و لطیف همچون پارچهای زیبا دارد، در حالی که احساسات و درون او محکم و استوار مانند شاخهای قوی است.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه تیر به هدف برسد، اگر تو به سمت هدف تیر رها کنی، تیر بر دوش تو خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زان می، که گر سرشکی ازان درچکد به نیل
صدسال مست باشد از بوی او نهنگ
آهو به دشت اگر بخورد قطرهای ازو
غرنده شیر گردد و نندیشد از پلنگ
کافور بار شد فلک و کوه سیمرنگ
وز کوه کرد روی سوی دشت غرم و رنگ
کهسار سیمرنگ شد و چرخ سیمگون
آبی زریر گون شده باده عقیق رنگ
چرخ کبود مانده برو ابر جای جای
[...]
ای گوهر زمین ز وقار تو برده سنگ
گوهر بر مکارم تو خوار همچو سنگ
چندین هزار کوه ، که اوتاد گیتی اند
از حلم تو ربوده ثبات و گرفته سنگ
اعلام تو ز چهرهٔ نصرت فشانده گرد
[...]
تا کی ز گردش فلک آبگینه رنگ
بر آبگینه خانه طاعت زنیم سنگ
بر آبگینه سنگ زدن رسم ما و ما
علت نهاده بر فلک آبگینه زنگ
رنگیم و با پلنگ اجل کار زار ما
[...]
آن شهریار عالم و عادل که روز جنگ
بر شیر و بر پلنگ کند کوه و بیشه تنگ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.