هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف حاجی (زائر خانه کعبه) میپردازد که با خشوع و دلسوزی در حال طواف است. او میگوید که هرچه در این عمل انجام میدهد، خوب و پسندیده است، اما تنها خطای او این است که به جای خود، دیگری را قربانی میکند و این کار را در راه خدا انجام میدهد. به طور کلی، شاعر به اهمیت نیت و فردیت در عبادت اشاره میکند.
مینا در ۹ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۵۰ نوشته:
علیرضا خان مختل نیست چند بار بخوان روان میشود ولی نکته ای هست درین رباعی و آن تحریم قربانی کردن است و اینکه حاجی برای بردن نفعی در آخرت و نامی و نانی در دنیا به حج می رود نه به خاطر دوست که دوست نمی شناسد جز خویشتن خویش ، چه رسد به قربانی شدن در ره دوست.
محسن نوری در ۹ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۲ نوشته:
به نظر منم یه مشکلی داره تو بیت دوم. شاید اینطوری بود بهتر بود: تقصیر وی آن است که قربان سازد چیز دگری به جای خود در ره دوست یا موجود دگر به جای خود در ره دوست یا تقصیر وی آن است که آرد دگری قربان کُندش به جای خود در ره دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف حاجی (زائر خانه کعبه) میپردازد که با خشوع و دلسوزی در حال طواف است. او میگوید که هرچه در این عمل انجام میدهد، خوب و پسندیده است، اما تنها خطای او این است که به جای خود، دیگری را قربانی میکند و این کار را در راه خدا انجام میدهد. به طور کلی، شاعر به اهمیت نیت و فردیت در عبادت اشاره میکند.
هوش مصنوعی: حاجی در حال دور زدن کعبه است و به خاطر تلاش و عبادتی که انجام میدهد، هر کاری که کرده، خوب و پسندیده است.
هوش مصنوعی: گناه او این است که باعث میشود دیگری را قربانی کند تا خودش به هدفش برسد و در مسیر دوستش قرار بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بشکفته گلیست بر رخ فرخ دوست
نی نی گل نیست آن رخ فرخ اوست
همچون گل سرخ پوست آن برگ نکوست
هرگز دیدی که سرخ گل دارد پوست
ایزد که جهان به قبضهٔ قدرت اوست
دادهست ترا دو چیز کان هر دو نکوست
هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
گر درد دهد به ما و گر راحت دوست
ا ز دوست هر آن چیز که آید نیکوست
ما را نبود نظر به خوبی و بدی
مقصود رضای او و خشنودی اوست
آن کس که ز بهر او مرا غم نیکوست
با دشمن من همی زید در یک پوست
گر دشمن بنده را همی دارد دوست
بدبختی بنده دان ، نه بد عهدی دوست
تا کی باشم صبور در محنت دوست
کارام دل و جان من از دیدن اوست
گر زین دوستی ترا بدرّاند پوست
از دوست همیشه دور بودن نه نکوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.