شعر عالیه
خیلی دوستش دارم
اینم آهنگش با صدای سراج: l2l.ir/6vo
دانلود آهنگ آذرستون
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
به بر گ لاله رنگ آمیزی عشق
به جان ما بلا انگیزی عشق
اگر این خاکدان را واشکافی
درونش بنگری خونریزی عشق
❉ در گفتاری منسوب به پیامبر (ص) آمده است که : (چشم) را با (دَرپوش) و (حجاب) آفریدند و حجابِ آن ، (پِلک) است تا به هر چیزی و هر کسی ننگریم و کنترلِ آن در اختیارمان باشد . و در گفتاری دیگر نیز فرموده اند : برای هر عضوی از اعضایِ بدن ، سَهمی از (بَد کاره بودن و بی شَرم بودن) وجود دارد و (بَد کاره بودن و بی شَرم بودنِ ) چشم ، نگاه کردن به حرام هایِ الهی است .
❉ بابا طاهر همدانی نیز در موردِ چشم و اثرات آن ، یک دوبیتی دارد :
➊ ز دستِ (دیده) و دل هر دو فریاد
که هر چه (دیده) بیند دل کند یاد
➋ بسازم خــنجری نیشــش زِ پـولاد
زنــم بـَــر (دیده) تا دل گــردد آزاد
در ابتدا به نظر می رسد شکایتِ باباطاهر ، هم از (دیده) باشد و هم از (دل) ، اما با کمی توجه می فهمیم که اگر او از دل ، شکایت کرده منظورش دلی بوده که اسیرِ بدکارگی ها و بی شرمی هایِ چشم شده ، و در واقع این نگاه است که بر دل ، اثرِ بَدی گذاشته است . برای همین می خواهد خنجر را بر چشم فرود بیاورد نه بر دل . در نظر بابا طاهر این خنجر نیز باید دست سازِ اراده یِ (خودِ آدمی) باشد و نه دست سازِ دیگری . برای همین گفته است : بساز(م) خنجری … و ضمیر آن را به خود نسبت داده است . البته در گفتاری از امام صادق (ع) آمده است که هیچ چشمی در برابرِ حرام هایِ الهی بسته نخواهد شد مگر این که از قبل ، عظمتِ خدا در دلش آمده باشد . شاید حالا بتوان گفت آن خنجری که بابا طاهر از آن حرف می زند باید در کارگاهِ دل ، ساخته و پرداخته شود و ذَرّاتِ آن نیز باید از جنسِ عظمت و جلال خدا باشد تا با استفاده ی از آن ، دل به آزادی برسد .و این ، اتفاق نخواهد افتاد مگر این که به قولِ پیامبر (ص) از نگاه هایِ (زیاد) و (بی فایده) پرهیز شود که این نوع نگاه ها (غفلت آفرین) هستند و بر هم زننده یِ آرامشِ قلب .
❉ آندره ژید جمله ای دارد که می گوید : بکوش که (عظمت) در (نگاه تو) باشد نه در (چیزی) که به آن (می نگری) . یعنی هیچ (مخلوقی) عظمت ندارد بلکه این نگاهِ بَد تربیت شده و نااهلیِ ماست که به آن رنگِ عظمت می زند . عظمت و بزرگی را باید در جای دیگر جست و جو کرد و یکی از راه هایِ آن ، خارج شدن از جهانِ تکرارهایِ کسالت آور است . حسین پناهی در یکی از شعرهایش می گوید :
« هیچ سرخی شبیه سرخِ دیگر نیست
هر انـــاری به گـــونـه ای سرخ است. »
این (یک جور ندیدن) ، یعنی آغازِ حیرت . یعنی رَد شدن از جهان صورت و قدم گذاشتن در جهانِ معنا . از زینب (س) در کربلا پرسیده شد : کار خدا را با برادرت ، چگونه دیدی ؟ فرمود : (ما رأیت الا جمیلا) : چیزی ندیدم به جز (جمیل و زیبارو) را .
❉ در هشتمین آیه از سوره ی بلد آمده است : أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ : آیا برای او [یعنی انسان] دو (چشم) قرار ندادیم ؟ گفته اند این جمله یِ کوتاه ، قاطع و پرسشی که از نوعِ پرسش هایی است که از فرطِ روشن بودنِ پاسخ ، نیاز به پاسخ ندارد می خواهد پرده یِ بی خبری را بِدَرَد و آدمی را متوجه نعمتی کند که نسبتِ به آن ناسپاس یا کم سپاس است و از این راه ، حسِ شُکرگزاری را تحریک کُنَد و راه درست استفاده کردن از آن را به انسانِ فراموشکار یادآوری کند .
احمد آذرکمان ▎ دهم فروردین ١٣٩۶
@farhangema110 t.me/joinc…BcI3abL57A
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حسام الدین سراج » طریقت عشق » آذرستون
امیر محمد تفتی » رمز مستی » تصنیف گیله دختر جان
محمدرضا شجریان » اجراهای خصوصی » درد عشق – اجرای خصوصی شجریان و موسوی – ماهور
محسن نامجو » ترنج » واوا لیلی
گلهای رنگارنگ » شمارهٔ ۲۸۷ » (ابوعطا) (۲۵:۱۰ - ۲۷:۰۱) نوازندگان: ارکستر گلها به رهبری جواد معروفیترانه سرا: باباطاهر خواننده ترانه: الهه آهنگساز: شیدا تنظیم آهنگ: جواد معروفی مطلع شعر ترانه: ز دست دیده و دل هر دو فریاد
علیرضا افتخاری » مهرورزان » ادامه آواز - تصنیف دیده و دل - قطعه راز و نیاز
هیچکس » جنگل آسفالت » دیده و دل
کوروش یغمایی » Back From The Brink: Pre-Revolution Psychedelic Rock From Iran: ۱۹۷۳-۱۹۷۹ » لیلا
🎜 معرفی آهنگهای دیگری که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
محسن اعلا نوشته:
این دوبیتی مشهوربسیارجذاب و پرکشش است.حدیث دل را بیان می کند.بازبانی ساده و لبریزاز عاطفه.اهل دل را از خود سرمست می سازد.
👆⚐
سجّاد نوشته:
سلام
دوستان، به نظر من، شعر زیر نیز به صورت صریح تر به مقصود جناب باباطاهر اشاره دارد.
اندر پس نقاب فریبنده اش ببین
افعی و گرگ و خوک نشستند در کمین
یک تیر سمی است که آید به چشم تو
کاز عرش میکشاندت تا قعرۀ زمین
👆⚐
ابراهیم نوشته:
سلام دوستان عز
👆⚐
عباس نوشته:
افتخار ما همین عزیزان هستند
ازشماهم ممنون بابت این سایت بسیار زیبا
👆⚐
سهیل نوشته:
شعر عالیه
خیلی دوستش دارم
اینم آهنگش با صدای سراج:
l2l.ir/6vo
دانلود آهنگ آذرستون
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
به بر گ لاله رنگ آمیزی عشق
به جان ما بلا انگیزی عشق
اگر این خاکدان را واشکافی
درونش بنگری خونریزی عشق
👆⚐
احمد آذرکمان نوشته:
درود بر دانایی دوستانِ همدل .
❉ در گفتاری منسوب به پیامبر (ص) آمده است که : (چشم) را با (دَرپوش) و (حجاب) آفریدند و حجابِ آن ، (پِلک) است تا به هر چیزی و هر کسی ننگریم و کنترلِ آن در اختیارمان باشد . و در گفتاری دیگر نیز فرموده اند : برای هر عضوی از اعضایِ بدن ، سَهمی از (بَد کاره بودن و بی شَرم بودن) وجود دارد و (بَد کاره بودن و بی شَرم بودنِ ) چشم ، نگاه کردن به حرام هایِ الهی است .
❉ بابا طاهر همدانی نیز در موردِ چشم و اثرات آن ، یک دوبیتی دارد :
➊ ز دستِ (دیده) و دل هر دو فریاد
که هر چه (دیده) بیند دل کند یاد
➋ بسازم خــنجری نیشــش زِ پـولاد
زنــم بـَــر (دیده) تا دل گــردد آزاد
در ابتدا به نظر می رسد شکایتِ باباطاهر ، هم از (دیده) باشد و هم از (دل) ، اما با کمی توجه می فهمیم که اگر او از دل ، شکایت کرده منظورش دلی بوده که اسیرِ بدکارگی ها و بی شرمی هایِ چشم شده ، و در واقع این نگاه است که بر دل ، اثرِ بَدی گذاشته است . برای همین می خواهد خنجر را بر چشم فرود بیاورد نه بر دل . در نظر بابا طاهر این خنجر نیز باید دست سازِ اراده یِ (خودِ آدمی) باشد و نه دست سازِ دیگری . برای همین گفته است : بساز(م) خنجری … و ضمیر آن را به خود نسبت داده است . البته در گفتاری از امام صادق (ع) آمده است که هیچ چشمی در برابرِ حرام هایِ الهی بسته نخواهد شد مگر این که از قبل ، عظمتِ خدا در دلش آمده باشد . شاید حالا بتوان گفت آن خنجری که بابا طاهر از آن حرف می زند باید در کارگاهِ دل ، ساخته و پرداخته شود و ذَرّاتِ آن نیز باید از جنسِ عظمت و جلال خدا باشد تا با استفاده ی از آن ، دل به آزادی برسد .و این ، اتفاق نخواهد افتاد مگر این که به قولِ پیامبر (ص) از نگاه هایِ (زیاد) و (بی فایده) پرهیز شود که این نوع نگاه ها (غفلت آفرین) هستند و بر هم زننده یِ آرامشِ قلب .
❉ آندره ژید جمله ای دارد که می گوید : بکوش که (عظمت) در (نگاه تو) باشد نه در (چیزی) که به آن (می نگری) . یعنی هیچ (مخلوقی) عظمت ندارد بلکه این نگاهِ بَد تربیت شده و نااهلیِ ماست که به آن رنگِ عظمت می زند . عظمت و بزرگی را باید در جای دیگر جست و جو کرد و یکی از راه هایِ آن ، خارج شدن از جهانِ تکرارهایِ کسالت آور است . حسین پناهی در یکی از شعرهایش می گوید :
« هیچ سرخی شبیه سرخِ دیگر نیست
هر انـــاری به گـــونـه ای سرخ است. »
این (یک جور ندیدن) ، یعنی آغازِ حیرت . یعنی رَد شدن از جهان صورت و قدم گذاشتن در جهانِ معنا . از زینب (س) در کربلا پرسیده شد : کار خدا را با برادرت ، چگونه دیدی ؟ فرمود : (ما رأیت الا جمیلا) : چیزی ندیدم به جز (جمیل و زیبارو) را .
❉ در هشتمین آیه از سوره ی بلد آمده است : أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ : آیا برای او [یعنی انسان] دو (چشم) قرار ندادیم ؟ گفته اند این جمله یِ کوتاه ، قاطع و پرسشی که از نوعِ پرسش هایی است که از فرطِ روشن بودنِ پاسخ ، نیاز به پاسخ ندارد می خواهد پرده یِ بی خبری را بِدَرَد و آدمی را متوجه نعمتی کند که نسبتِ به آن ناسپاس یا کم سپاس است و از این راه ، حسِ شُکرگزاری را تحریک کُنَد و راه درست استفاده کردن از آن را به انسانِ فراموشکار یادآوری کند .
احمد آذرکمان ▎ دهم فروردین ١٣٩۶
@farhangema110
t.me/joinc…BcI3abL57A
👆⚐
رامین.ک نوشته:
به گمانم جای پولاد نوشتین فولاد
👆⚐
علیرضا نوشته:
لطفا در نظر داشته باشید که باید این شعر با احساسی لطیف خوانده شود نه به صورت روزنامه ای برای مثال( بسازَم) باید به صورت ( بسازُم)
تلفظ شود
👆⚐