هوش مصنوعی: در این بخش از شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت یک معشوق اشاره میکند که با دستهای زیبا و هنرمندش بر گردن شاعر گردنبند میآویزد. این گردنبند به نوعی بار گناه و یا عیوب معشوق را به گردن شاعر میگذارد، به این معنا که هر خطایی که معشوق انجام داده، حالا بر دوش شاعر قرار گرفته است. به عبارت دیگر، عشق و زیبایی معشوق باعث باروری این احساسات و مسئولیتها شده است.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش از شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت یک معشوق اشاره میکند که با دستهای زیبا و هنرمندش بر گردن شاعر گردنبند میآویزد. این گردنبند به نوعی بار گناه و یا عیوب معشوق را به گردن شاعر میگذارد، به این معنا که هر خطایی که معشوق انجام داده، حالا بر دوش شاعر قرار گرفته است. به عبارت دیگر، عشق و زیبایی معشوق باعث باروری این احساسات و مسئولیتها شده است.
هوش مصنوعی: دست زیبای معشوق با رنگی دلربا همچون نقره بر گردنم افتاد و او سبب شد که من از مسیر خود منحرف شوم.
هوش مصنوعی: هر گناه یا باری که بر دوش او بود، از گردن خودش برداشت و به گردن من انداخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آنکه تراست عار از دیدن من
مهرت باشد بجای جان در تن من
آن دست نگار بسته خواهم که زنی
با خون هزار کشته در گردن من
بگرفت شها قضای بد دامن من
تا لشکر غم نشست پیرامن من
گر خست به تیر تو دل روشن من
بخت تو نگاه داشت جان در تن من
دانی که سر کوی تو بد معدن من
دانی که بنا کام بد این رفتن من
تا بشنودم کاهوی شیرافکن من
ماتم زده شد چون دل بیمسکن من
حقا و به جان او که جان در تن من
بنشست به ماتم دل روشن من
شمع آمد و گفت: چون منم دشمنِ من
کوکس که به گازی ببُرد گردنِ من
گر بُکْشَنْدم تنم بماند زنده
ور زنده بمانم بنماند تنِ من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.