گنجور

 
آذر بیگدلی

فریاد ز زال چرخ کز جور

رحمش نامد بجان کلثوم

نومیدش کرد از جوانی

آه از سرو جوان کلثوم

از آتش کینه اش برافروخت

تب در تن ناتوان کلثوم

ناگاه وزید صرصر مرگ

در ساحت بوستان کلثوم

از دم سردیش زعفران زار

شد دسته ی ارغوان کلثوم

شد همسر حوریان جنت

آمد چو بسر زمان کلثوم

تاریخ وفات گفت آذر:

«در سدره بود مکان کلثوم»

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode