شماره ۱: دردا که دلم بوی دوایی نشنود
شماره ۲: گردل گویم به منتهایی نرسید
شماره ۳: هر چیز تو را همی جمالی دگر است
شماره ۴: این بادیه تو را سری پیدا نه
شماره ۵: عشق تو که ذره ذره تابنده بدوست
شماره ۶: دردا که دلم سایه اقبال ندید
شماره ۷: جانم چو ز کنه کار آگاه نبود
شماره ۸: تا خرقه سروری ز سر بفکندیم
شماره ۹: چون دیده سپید شد نظر چند کنیم
شماره ۱۰: عمری به هوس نخل معانی بستم
شماره ۱۱: عمری بدویدم از سر بیخبری
شماره ۱۲: گر من فلکم به مرتبت ور ملخم
شماره ۱۳: از حادثه آب و گلم هیچ آمد
شماره ۱۴: آن دل که سراسیمه عالم بودی
شماره ۱۵: گر قصد فلک کنم به پیشان نرسم
شماره ۱۶: در حیرت و سودا چه توانم کردن
شماره ۱۷: زین پیش دلم بسته پندار آمد
شماره ۱۸: آن سالک گرمرو که نامش جان است
شماره ۱۹: در آرزوی چشمه حیوان مردم
شماره ۲۰: چندان که دل من به سفر بیش درست
شماره ۲۱: گاهی به کمال برتر از خورشیدم
شماره ۲۲: ای دل غم جان محنت اندیش ببین
شماره ۲۳: که گفت ترا که راه اندوهش گیر
شماره ۲۴: دردا که دلم به هیچ درمان نرسید
شماره ۲۵: جانان آمد قصد دل و جانم کرد
شماره ۲۶: هر لحظه می یی به جان سرمست دهد
شماره ۲۷: ای دل! تو چو مردان به ره پرخطری
شماره ۲۸: هر چند که این حدیث جستی تو بسی
شماره ۲۹: جانی که به راه رهنمون دارد رای
شماره ۳۰: چون هر نفسی ز درد مهجورتری
شماره ۳۱: دل در ره او تصرف خویش ندید
شماره ۳۲: در بادیه ای که عقل را راهی نیست
شماره ۳۳: ای دل! دانی که او سزاوار تو نیست
شماره ۳۴: گر در همه عمر در سفر خواهی بود
شماره ۳۵: ای دل بندی بس استوارت افتاد
شماره ۳۶: هر روز به عالمی دگرگون برسی
شماره ۳۷: هر چند که اهل راز میباید گشت
شماره ۳۸: گاه از مویی مشوشت باید شد
شماره ۳۹: جانا زغمت بسوختی جان، ما را
شماره ۴۰: گر جان گویم برآمد و حیران شد
شماره ۴۱: اینجا که منم، پرده پندار بسی است
شماره ۴۲: در عالم خوف روزگاری دارم
شماره ۴۳: گر شادی تو معتبرم میآید
شماره ۴۴: تا زلف تو چون کمند میبینم من
شماره ۴۵: ای گم شده از جای به صد جای پدید