گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عطار نیشابوری

شمارهٔ ۱: ای پاکی تو منزّه از هر پاکی

شمارهٔ ۲: در وصفِ تو، عقل، طبعِ دیوانه گرفت

شمارهٔ ۳: ای هشت بهشت، یک نثارِ درِ تو

شمارهٔ ۴: وصفت نه به اندازهٔ عقلِ کَهُن است

شمارهٔ ۵: جان، محو شد و به هیچ رویت نشناخت

شمارهٔ ۶: دل زنده شود کز تو حیاتی طلبد

شمارهٔ ۷: عقلی که جهان کمینه سرمایهٔ اوست

شمارهٔ ۸: وصف تو که سرگشتهٔ او هر فلکی است

شمارهٔ ۹: بر وصف تو دستِ عقل دانانرسد

شمارهٔ ۱۰: ای از تو فلک بی خور و بی خواب شده

شمارهٔ ۱۱: خورشید، که او زیر و زبر می‌گردد

شمارهٔ ۱۲: عالم که فنای محض، سرمایهٔ اوست

شمارهٔ ۱۳: هر دل که ز لطف تو نشان یابد باز

شمارهٔ ۱۴: هر نقطه که در دایرهٔ قسمت تست

شمارهٔ ۱۵: هم گوهر بحر لطف بیپایانی

شمارهٔ ۱۶: نه عقل به کُنْهِ لایزال تو رسد

شمارهٔ ۱۷: نه عقل، بدان حضرت جاوید رسد

شمارهٔ ۱۸: آنجا که تویی هیچ مبارز نرسد

شمارهٔ ۱۹: نه لایق کوی تست سیری که بود

شمارهٔ ۲۰: گر با تو به هم دگر نباشد چه بود

شمارهٔ ۲۱: ای غیر تو درهمه جهان موئی نه

شمارهٔ ۲۲: کس نیست که در دو کون ما دون تونیست

شمارهٔ ۲۳: ای پیش تو صد هزار جان یک سرِ‌موی

شمارهٔ ۲۴: در وصف تو عقل و دانش مانرسد

شمارهٔ ۲۵: در معرفت تو دم زدن نقصان است

شمارهٔ ۲۶: گردون زتو، بی سر و بنی بیش نبود

شمارهٔ ۲۷: یک لحظه که در گفت و شنید آئی تو

شمارهٔ ۲۸: بی تو به وجود آرمیدن نتوان

شمارهٔ ۲۹: از بس که در انتظار تو گردون گشت

شمارهٔ ۳۰: در مُلکتِ تو نیست دویی، ای همه تو

شمارهٔ ۳۱: یا رب! همه اسرار، تو میدانی تو

شمارهٔ ۳۲: ذاتت ز ازل تا به ابد قائم بس

شمارهٔ ۳۳: کو عقل که در ره تو پوید آخر

شمارهٔ ۳۴: ای عین بقا! در چه بقائی که نهای

شمارهٔ ۳۵: در ذات تو سالها سخن راندهایم

شمارهٔ ۳۶: در راه تو معرفت خطا دانستیم

شمارهٔ ۳۷: کو چشم که ذرّهای جمالت بیند

شمارهٔ ۳۸: اسرار تو در حروف نتواند بود

شمارهٔ ۳۹: ای آن که ز کفر، دین، تو بیرون آری

شمارهٔ ۴۰: عالم که پر از حکمتِ تو میبینم

شمارهٔ ۴۱: ای رحمت و جودِ بینهایت از تو

شمارهٔ ۴۲: ای شمّهٔ لطف تو بهشت افروزی

شمارهٔ ۴۳: هم بر کف ودود، مُلْک بتوانی راند

شمارهٔ ۴۴: ای آن که کمال خرده دانان دانی

شمارهٔ ۴۵: ای آن که به حکم، ملک میرانی تو

شمارهٔ ۴۶: جان حمد تو از میانِ جان میگوید

شمارهٔ ۴۷: گر دست دهد غم تو یک دم، آن به

شمارهٔ ۴۸: هم در بر خود خواندگان داری تو

شمارهٔ ۴۹: ای گم شده دیوانه وعاقل، در تو

شمارهٔ ۵۰: هم عقل ز کُنْه تو نشان میجوید

شمارهٔ ۵۱: چون نیست کسی در دو جهان دمسازت

شمارهٔ ۵۲: چون حاضر غایبی فغان بر چه نهم

شمارهٔ ۵۳: ای خلق دو کون ذکر گویندهٔ تو

شمارهٔ ۵۴: ای آن که چنانکه مصلحت میدانی

شمارهٔ ۵۵: چون ذُلِّ من از من است و چون عزّ از تو

شمارهٔ ۵۶: گه تحفه به نالهٔ سحرگاه دهی

شمارهٔ ۵۷: در ملک دو کون پادشاهی میکن

شمارهٔ ۵۸: ای در دلِ من نشسته جانی یا نه

شمارهٔ ۵۹: ملکِ غم تو هر دو جهان بیش ارزد

شمارهٔ ۶۰: جانا دایم میان جان بودی تو

شمارهٔ ۶۱: هر قطره به کُنْهِ دُرِّ دریا نرسد

شمارهٔ ۶۲: سی سال به صد هزار تک بدویدیم

شمارهٔ ۶۳: کردم تک و پوی بی عدد بسیاری

شمارهٔ ۶۴: ای خورده غم تو یک به یک چندینی

شمارهٔ ۶۵: جانها چو ز شوق تو بسوزند همه

شمارهٔ ۶۶: جان از طلب روی تو آبی گردد

شمارهٔ ۶۷: دل خون کن اگر سَرِ بلای تو نداشت

شمارهٔ ۶۸: کاری که ورای کفر و دین میدانم

شمارهٔ ۶۹: هرجان که طریق پردهٔ راز نیافت

شمارهٔ ۷۰: از سرِّ تو هر که با نشان خواهد بود

شمارهٔ ۷۱: گم گشتن خود، از تونشان بس بودم

شمارهٔ ۷۲: بی یادِ تو دل چو سایه در خورشید است

شمارهٔ ۷۳: چون مونسِ من ز عالم اندوه تو بود

شمارهٔ ۷۴: ای عقل شده در صفت ذات تو پست

شمارهٔ ۷۵: چون عفو تو میتوان مسلم کردن

شمارهٔ ۷۶: گر فضلِ تو عقل را یقین مینشود

شمارهٔ ۷۷: یک ذره هدایتِ تو میباید و بس

شمارهٔ ۷۸: چون دردِ تو چاره ساز آمد جان را

شمارهٔ ۷۹: جانا که به جای تو تواند بودن

شمارهٔ ۸۰: من بی تو دمی قرار نتوانم کرد

شمارهٔ ۸۱: چون بیخبرم که چیست تقدیر مرا

شمارهٔ ۸۲: نه در صفِ صادقان قراری دارم

شمارهٔ ۸۳: یا رب ما را راندهٔ درگاه مکن

شمارهٔ ۸۴: روئی که به روز پنج ره میشوئیم

شمارهٔ ۸۵: زان روز که از عدم پدید آمده‌ایم

شمارهٔ ۸۶: یارب چو به صد زاری زار آمده‌ایم

شمارهٔ ۸۷: ای دایرهٔ حکم تو سرگردانی

شمارهٔ ۸۸: ای آن که همه گشایش بندِ منی

شمارهٔ ۸۹: سیر این دل خسته کی شود ازتو مرا

شمارهٔ ۹۰: ای جانِ من سوخته دل زندهٔ تو

شمارهٔ ۹۱: یا رب تو مرا مدد کن از یارِی خویش

شمارهٔ ۹۲: از هیبت تو این دل غم خواره بسوخت

شمارهٔ ۹۳: ای یادِ تو مرهم دل خستهٔ من

شمارهٔ ۹۴: یا رب غم تو چگونه تقدیر کنم

شمارهٔ ۹۵: هم حلهٔ فضل در برم میداری

شمارهٔ ۹۶: ای بندگی تو پادشاهی کردن

شمارهٔ ۹۷: یا رب جان را بیم گنه کاران هست

شمارهٔ ۹۸: گر من به هزار اهرمن مانم باز

شمارهٔ ۹۹: ای در هر دم دو صد جهان پر چاره

شمارهٔ ۱۰۰: جان دردو جهان کسی بجای تو نداشت

شمارهٔ ۱۰۱: هم درد توام مایهٔ درمان بودست

شمارهٔ ۱۰۲: یا رب! برهان زنفس دشمن صفتم

شمارهٔ ۱۰۳: تا چند تنم پردهٔ بیچارگیم

شمارهٔ ۱۰۴: چون جملهٔ راه، کاروان من و تست

شمارهٔ ۱۰۵: کو دل که بلای روزگارِ تو کشد

شمارهٔ ۱۰۶: یا رب به حجاب زین جهانم نبری

شمارهٔ ۱۰۷: میآیم و با دلی سیه میآیم

شمارهٔ ۱۰۸: یا رب چو مرا ز نفسِ خود سود نبود

شمارهٔ ۱۰۹: ای هفت زمین و آسمانها ز تو پُر

شمارهٔ ۱۱۰: گر من زگنه توبه کنم بسیاری

شمارهٔ ۱۱۱: نه در بتری نه در بهی میمیرم