شمارهٔ ۱: ای پاکی تو منزّه از هر پاکی
شمارهٔ ۲: در وصفِ تو، عقل، طبعِ دیوانه گرفت
شمارهٔ ۳: ای هشت بهشت، یک نثارِ درِ تو
شمارهٔ ۴: وصفت نه به اندازهٔ عقلِ کَهُن است
شمارهٔ ۵: جان، محو شد و به هیچ رویت نشناخت
شمارهٔ ۶: دل زنده شود کز تو حیاتی طلبد
شمارهٔ ۷: عقلی که جهان کمینه سرمایهٔ اوست
شمارهٔ ۸: وصف تو که سرگشتهٔ او هر فلکی است
شمارهٔ ۹: بر وصف تو دستِ عقل دانانرسد
شمارهٔ ۱۰: ای از تو فلک بی خور و بی خواب شده
شمارهٔ ۱۱: خورشید، که او زیر و زبر میگردد
شمارهٔ ۱۲: عالم که فنای محض، سرمایهٔ اوست
شمارهٔ ۱۳: هر دل که ز لطف تو نشان یابد باز
شمارهٔ ۱۴: هر نقطه که در دایرهٔ قسمت تست
شمارهٔ ۱۵: هم گوهر بحر لطف بیپایانی
شمارهٔ ۱۶: نه عقل به کُنْهِ لایزال تو رسد
شمارهٔ ۱۷: نه عقل، بدان حضرت جاوید رسد
شمارهٔ ۱۸: آنجا که تویی هیچ مبارز نرسد
شمارهٔ ۱۹: نه لایق کوی تست سیری که بود
شمارهٔ ۲۰: گر با تو به هم دگر نباشد چه بود
شمارهٔ ۲۱: ای غیر تو درهمه جهان موئی نه
شمارهٔ ۲۲: کس نیست که در دو کون ما دون تونیست
شمارهٔ ۲۳: ای پیش تو صد هزار جان یک سرِموی
شمارهٔ ۲۴: در وصف تو عقل و دانش مانرسد
شمارهٔ ۲۵: در معرفت تو دم زدن نقصان است
شمارهٔ ۲۶: گردون زتو، بی سر و بنی بیش نبود
شمارهٔ ۲۷: یک لحظه که در گفت و شنید آئی تو
شمارهٔ ۲۸: بی تو به وجود آرمیدن نتوان
شمارهٔ ۲۹: از بس که در انتظار تو گردون گشت
شمارهٔ ۳۰: در مُلکتِ تو نیست دویی، ای همه تو
شمارهٔ ۳۱: یا رب! همه اسرار، تو میدانی تو
شمارهٔ ۳۲: ذاتت ز ازل تا به ابد قائم بس
شمارهٔ ۳۳: کو عقل که در ره تو پوید آخر
شمارهٔ ۳۴: ای عین بقا! در چه بقائی که نهای
شمارهٔ ۳۵: در ذات تو سالها سخن راندهایم
شمارهٔ ۳۶: در راه تو معرفت خطا دانستیم
شمارهٔ ۳۷: کو چشم که ذرّهای جمالت بیند
شمارهٔ ۳۸: اسرار تو در حروف نتواند بود
شمارهٔ ۳۹: ای آن که ز کفر، دین، تو بیرون آری
شمارهٔ ۴۰: عالم که پر از حکمتِ تو میبینم
شمارهٔ ۴۱: ای رحمت و جودِ بینهایت از تو
شمارهٔ ۴۲: ای شمّهٔ لطف تو بهشت افروزی
شمارهٔ ۴۳: هم بر کف ودود، مُلْک بتوانی راند
شمارهٔ ۴۴: ای آن که کمال خرده دانان دانی
شمارهٔ ۴۵: ای آن که به حکم، ملک میرانی تو
شمارهٔ ۴۶: جان حمد تو از میانِ جان میگوید
شمارهٔ ۴۷: گر دست دهد غم تو یک دم، آن به
شمارهٔ ۴۸: هم در بر خود خواندگان داری تو
شمارهٔ ۴۹: ای گم شده دیوانه وعاقل، در تو
شمارهٔ ۵۰: هم عقل ز کُنْه تو نشان میجوید
شمارهٔ ۵۱: چون نیست کسی در دو جهان دمسازت
شمارهٔ ۵۲: چون حاضر غایبی فغان بر چه نهم
شمارهٔ ۵۳: ای خلق دو کون ذکر گویندهٔ تو
شمارهٔ ۵۴: ای آن که چنانکه مصلحت میدانی
شمارهٔ ۵۵: چون ذُلِّ من از من است و چون عزّ از تو
شمارهٔ ۵۶: گه تحفه به نالهٔ سحرگاه دهی
شمارهٔ ۵۷: در ملک دو کون پادشاهی میکن
شمارهٔ ۵۸: ای در دلِ من نشسته جانی یا نه
شمارهٔ ۵۹: ملکِ غم تو هر دو جهان بیش ارزد
شمارهٔ ۶۰: جانا دایم میان جان بودی تو
شمارهٔ ۶۱: هر قطره به کُنْهِ دُرِّ دریا نرسد
شمارهٔ ۶۲: سی سال به صد هزار تک بدویدیم
شمارهٔ ۶۳: کردم تک و پوی بی عدد بسیاری
شمارهٔ ۶۴: ای خورده غم تو یک به یک چندینی
شمارهٔ ۶۵: جانها چو ز شوق تو بسوزند همه
شمارهٔ ۶۶: جان از طلب روی تو آبی گردد
شمارهٔ ۶۷: دل خون کن اگر سَرِ بلای تو نداشت
شمارهٔ ۶۸: کاری که ورای کفر و دین میدانم
شمارهٔ ۶۹: هرجان که طریق پردهٔ راز نیافت
شمارهٔ ۷۰: از سرِّ تو هر که با نشان خواهد بود
شمارهٔ ۷۱: گم گشتن خود، از تونشان بس بودم
شمارهٔ ۷۲: بی یادِ تو دل چو سایه در خورشید است
شمارهٔ ۷۳: چون مونسِ من ز عالم اندوه تو بود
شمارهٔ ۷۴: ای عقل شده در صفت ذات تو پست
شمارهٔ ۷۵: چون عفو تو میتوان مسلم کردن
شمارهٔ ۷۶: گر فضلِ تو عقل را یقین مینشود
شمارهٔ ۷۷: یک ذره هدایتِ تو میباید و بس
شمارهٔ ۷۸: چون دردِ تو چاره ساز آمد جان را
شمارهٔ ۷۹: جانا که به جای تو تواند بودن
شمارهٔ ۸۰: من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
شمارهٔ ۸۱: چون بیخبرم که چیست تقدیر مرا
شمارهٔ ۸۲: نه در صفِ صادقان قراری دارم
شمارهٔ ۸۳: یا رب ما را راندهٔ درگاه مکن
شمارهٔ ۸۴: روئی که به روز پنج ره میشوئیم
شمارهٔ ۸۵: زان روز که از عدم پدید آمدهایم
شمارهٔ ۸۶: یارب چو به صد زاری زار آمدهایم
شمارهٔ ۸۷: ای دایرهٔ حکم تو سرگردانی
شمارهٔ ۸۸: ای آن که همه گشایش بندِ منی
شمارهٔ ۸۹: سیر این دل خسته کی شود ازتو مرا
شمارهٔ ۹۰: ای جانِ من سوخته دل زندهٔ تو
شمارهٔ ۹۱: یا رب تو مرا مدد کن از یارِی خویش
شمارهٔ ۹۲: از هیبت تو این دل غم خواره بسوخت
شمارهٔ ۹۳: ای یادِ تو مرهم دل خستهٔ من
شمارهٔ ۹۴: یا رب غم تو چگونه تقدیر کنم
شمارهٔ ۹۵: هم حلهٔ فضل در برم میداری
شمارهٔ ۹۶: ای بندگی تو پادشاهی کردن
شمارهٔ ۹۷: یا رب جان را بیم گنه کاران هست
شمارهٔ ۹۸: گر من به هزار اهرمن مانم باز
شمارهٔ ۹۹: ای در هر دم دو صد جهان پر چاره
شمارهٔ ۱۰۰: جان دردو جهان کسی بجای تو نداشت
شمارهٔ ۱۰۱: هم درد توام مایهٔ درمان بودست
شمارهٔ ۱۰۲: یا رب! برهان زنفس دشمن صفتم
شمارهٔ ۱۰۳: تا چند تنم پردهٔ بیچارگیم
شمارهٔ ۱۰۴: چون جملهٔ راه، کاروان من و تست
شمارهٔ ۱۰۵: کو دل که بلای روزگارِ تو کشد
شمارهٔ ۱۰۶: یا رب به حجاب زین جهانم نبری
شمارهٔ ۱۰۷: میآیم و با دلی سیه میآیم
شمارهٔ ۱۰۸: یا رب چو مرا ز نفسِ خود سود نبود
شمارهٔ ۱۰۹: ای هفت زمین و آسمانها ز تو پُر
شمارهٔ ۱۱۰: گر من زگنه توبه کنم بسیاری
شمارهٔ ۱۱۱: نه در بتری نه در بهی میمیرم