آن عزیزی گفت شد هفتاد سال
تا ز شادی میکنم و از ناز حال
کین چنین زیبا خداوندیم هست
با خداوندیش پیوندیم هست
چون تو مشغولی بجویایی عیب
کی کنی شادی به زیبایی غیب
عیب جویا، تو به چشم عیب بین
کی توانی بود هرگز غیب بین
اولا از عیب خلق آزاد شو
پس به عشق غیب مطلق شاد شو
موی بشکافی به عیب دیگران
ور بپرسم عیب تو کوری در آن
گر به عیب خویشتن مشغولیی
گرچه بس معیوبیی مقبولیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.