چون سلیمان کرد با چندان کمال
پیش موری لنگ از عجز آن سؤال
گفت برگوی ای ز من آغشتهتر
تا کدامین گل به غم بسرشته تر
داد آن ساعت جوابش مور لنگ
گفت خشت واپسین در گور تنگ
واپسین خشتی که پیوندد به خاک
منقطع گردد همه اومید پاک
چون مرا در زیر خاک ای پاک ذات
منقطع گردد امید از کاینات
پس بپوشد خشت آخر روی من
تو مگردان روی فضل از سوی من
چون به خاک آرم سرگشته روی
هیچ با رویم میار از هیچ سوی
روی آن دارد کزان چندان گناه
هیچ با رویم نیاری ای اله
تو کریم مطلقی ای کردگار
عفو کن از هرچ رفت و در گذار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.