چنین گفتهست بوبکر سفاله
که با او هست پیوسته حواله
همیگویند در آبم نشانده
که هرگز تر مگرد ای باز مانده
که گرچه غرقهای امّا چنانی
که گر تر گردی از تَردامنانی
مشو تر گرچه در آبی همیشه
درین معرض چه سنجد شیر بیشه؟
که داند تا درین اندوه مردان
چگونه زار در خونند گردان
اگر این درد بودی حاصل تو
جهانی خون گرفتی از دل تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.