بزرگی گفت ازل همچون کمان است
هزاران تیر هر دم زو روان است
ز دیگر سو ابد آماجگاهی
نه زین سو و نه زان امکانِ راهی
همی هر تیر کآید از کمان راست
عنایت بود تیرانداز را خواست
ولی هر تیر کآید کوژ از راه
همی بر تیر نفرین بارد آنگاه
ازین حالی عجبتر میندانم
دلم خون گشت دیگر میندانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.